Part ۸
-همه چیز رو برداشتین؟
مینهو برای اخرین بار با غرغر گفت
فلیکس در جواب گفت
-همه چیز رو صدبار چک کردم هیونگ چرا انقدر گیر میدی؟
مینهو همونطور که کرم ضدافتابش رو روی صورتش پخش میکرد گفت
-دفعه ی قبلی رو یادت رفته؟ تمام گوشت هایی که قرار بود کباب کنیم رو دادی به گربه ها
-اخه خیلی کیوت بودن دلم نیومد چیزی بهشون ندم
جیسونگ که یاد اردوی مدرسه شون افتاده بود گفت
-اخرین اردوی مدرسه رو چی؟ همون دفعه ای که تمام شیرینی هارو پرنده ها بردن
فلیکس ضربه ای به بازوی جیسونگ زد گفت
-انقدر یادم نیار..خیلی وضعیت خجالت آوری بود
>>>
همونطور که رانندگی میکرد چشمش به جیسونگ که خوابش برده بود افتاد.
-فلیکس این دوستت همیشه انقدر میخوابه؟
فلیکس در حالی که برای بار هزارم برای حلقه های ستش با هیونجین ذوق میکرد گفت
-اره اگه یه بار نخوابه عجیبه
صدای اعتراض هیونجین بلند شد گفت: پس چرا نمیرسیم داره خوابم میبره
فلیکس سر هیونجین رو پاهاش گذاشت و شروع به نوازش موهاش کرد.
بعد از چیزی حدود ۱۵ دیقه به مکان مورد نظرشون رسیدند.
هیونجین به مینهو کمک کرد تا وسایل رو از توی ماشین بیرون بیاره.
اکودک درون فلیکس و جیسونگ فعال شده بود و درحال دویدن دنبال همدیگه بودن.
-اون خیلی کیوته
هیونجین با شنیدن صدای منهو برگشت و پرسید
-کی کیوته؟
-هیچکی اصلا چی کی من؟ من کی همچین حرفی زدم؟؟
مینهو برای اخرین بار با غرغر گفت
فلیکس در جواب گفت
-همه چیز رو صدبار چک کردم هیونگ چرا انقدر گیر میدی؟
مینهو همونطور که کرم ضدافتابش رو روی صورتش پخش میکرد گفت
-دفعه ی قبلی رو یادت رفته؟ تمام گوشت هایی که قرار بود کباب کنیم رو دادی به گربه ها
-اخه خیلی کیوت بودن دلم نیومد چیزی بهشون ندم
جیسونگ که یاد اردوی مدرسه شون افتاده بود گفت
-اخرین اردوی مدرسه رو چی؟ همون دفعه ای که تمام شیرینی هارو پرنده ها بردن
فلیکس ضربه ای به بازوی جیسونگ زد گفت
-انقدر یادم نیار..خیلی وضعیت خجالت آوری بود
>>>
همونطور که رانندگی میکرد چشمش به جیسونگ که خوابش برده بود افتاد.
-فلیکس این دوستت همیشه انقدر میخوابه؟
فلیکس در حالی که برای بار هزارم برای حلقه های ستش با هیونجین ذوق میکرد گفت
-اره اگه یه بار نخوابه عجیبه
صدای اعتراض هیونجین بلند شد گفت: پس چرا نمیرسیم داره خوابم میبره
فلیکس سر هیونجین رو پاهاش گذاشت و شروع به نوازش موهاش کرد.
بعد از چیزی حدود ۱۵ دیقه به مکان مورد نظرشون رسیدند.
هیونجین به مینهو کمک کرد تا وسایل رو از توی ماشین بیرون بیاره.
اکودک درون فلیکس و جیسونگ فعال شده بود و درحال دویدن دنبال همدیگه بودن.
-اون خیلی کیوته
هیونجین با شنیدن صدای منهو برگشت و پرسید
-کی کیوته؟
-هیچکی اصلا چی کی من؟ من کی همچین حرفی زدم؟؟
۲.۳k
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.