پارت 20 ازدواج اجباری
پارت 20 ازدواج اجباری
ادمینتون: ا/ت در رو بست و رفت داخل شوگا هم امد داخل
× ا/ت
_ بله
× هان سهوجون کیه
_ واییییی شوگا تو دیگه شروع نکن سرم درد میکنه
× دارم میگم بگو
_ هان سهوجون یه خواهر داره خواهرش با من دوسته بعد من قبلاً رفتم خونشون تا با لیا که خواهر سهوجون درس بخونیم بعد اون موقع با سهوجون اشنا شدم منو لیا که باهم میرفتیم بیرون سهوجون هم میومد که تنها نباشیم همین
× مطمئنی همینه
_ نکنه شک داری
× اخه............
_ اره میدونستم حرف اونا رو باور کردی
× نه اینطوری نیست
_ شوگا تو باید یکی رو انتخاب کنی یا حرف من یا حرف دیگران
× برو سنوگرافی منم خیالم راحت شه
_ چی؟؟؟؟؟؟؟؟ .داد.
× همین که شنیدی
_ شوگا منو روانی نکن
× اع
_ باشه پس منم الان میپرسم
× چی رو
_ لارا ازت حامله بود
× ا/ت چرتو پرت نگو
_ منم حرفتو باور ندارم بگو
× ا/ت روانیم نکن .عربده.
_ منم بلدم داد بزنم .داد.
× ا/ت خفه شو دهنتو ببند
_ نبدم چی ها چیکار میکنی
× .یکی زد داخل گوش ا/ت.
_ عوضی
ویو ا/ت
از شوگا انتظار همچین کاری رو نداشتم برای همین رفتم اتاق لباس ها چمدونم جمع کردم زنگ زدم هیونجین تا بیاد دنبالم
و رفتم خونه مامانم و همه چیز رو برای همه تعریف کردم
پدرت. چه غلطی کرده این پسر روانی شده
پدرش. من با شوگا حرف میزنم
_ اتفاقن نه هیچ کس به شوگا چیزی نمیگه یا حرف نمیزنه من خودم بلدم سر عقل بیارمش
مادرش. میخوای چیکار کنی دخترم
مادرت. ا/ت منو استرس نده
_ نه کاری نمیکنم اینا رو بزارین به عهده ی منو هیونجین
& اره نگران نباشین من حواسم به ا/ت هست
_ من میرم بخوابم شب بخیر
& منم میرم شب بخیر
همه. شب بخیر
ادمینتون: ا/ت در رو بست و رفت داخل شوگا هم امد داخل
× ا/ت
_ بله
× هان سهوجون کیه
_ واییییی شوگا تو دیگه شروع نکن سرم درد میکنه
× دارم میگم بگو
_ هان سهوجون یه خواهر داره خواهرش با من دوسته بعد من قبلاً رفتم خونشون تا با لیا که خواهر سهوجون درس بخونیم بعد اون موقع با سهوجون اشنا شدم منو لیا که باهم میرفتیم بیرون سهوجون هم میومد که تنها نباشیم همین
× مطمئنی همینه
_ نکنه شک داری
× اخه............
_ اره میدونستم حرف اونا رو باور کردی
× نه اینطوری نیست
_ شوگا تو باید یکی رو انتخاب کنی یا حرف من یا حرف دیگران
× برو سنوگرافی منم خیالم راحت شه
_ چی؟؟؟؟؟؟؟؟ .داد.
× همین که شنیدی
_ شوگا منو روانی نکن
× اع
_ باشه پس منم الان میپرسم
× چی رو
_ لارا ازت حامله بود
× ا/ت چرتو پرت نگو
_ منم حرفتو باور ندارم بگو
× ا/ت روانیم نکن .عربده.
_ منم بلدم داد بزنم .داد.
× ا/ت خفه شو دهنتو ببند
_ نبدم چی ها چیکار میکنی
× .یکی زد داخل گوش ا/ت.
_ عوضی
ویو ا/ت
از شوگا انتظار همچین کاری رو نداشتم برای همین رفتم اتاق لباس ها چمدونم جمع کردم زنگ زدم هیونجین تا بیاد دنبالم
و رفتم خونه مامانم و همه چیز رو برای همه تعریف کردم
پدرت. چه غلطی کرده این پسر روانی شده
پدرش. من با شوگا حرف میزنم
_ اتفاقن نه هیچ کس به شوگا چیزی نمیگه یا حرف نمیزنه من خودم بلدم سر عقل بیارمش
مادرش. میخوای چیکار کنی دخترم
مادرت. ا/ت منو استرس نده
_ نه کاری نمیکنم اینا رو بزارین به عهده ی منو هیونجین
& اره نگران نباشین من حواسم به ا/ت هست
_ من میرم بخوابم شب بخیر
& منم میرم شب بخیر
همه. شب بخیر
۱۷.۶k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.