اوهایووو مینا آمدم با مایکی بونتن
با برخورد نور به چشمم بیدار شدم
صبح شده بود خمیازه کشیدم و به سمت چپ غلط زدم که با یک کله ی سفید مواجه شدم فهمیدم مایکی خندیدم و بغلش کردم ( منم میخوامم ) سرشو نوازش کردم
ا/ت : مایکی پاشو
مایکی : هممم بزار بخوابم ا/ت امروز تعطیله
ا/ت : میدونم ولی بیا امروز باهم باشیم تو خیلی کار میکنی
مایکی : باشههه
مایکی آمد بغلم کرد و سرشو کرد تو گودی گردنم نفساش به گردنم میخورد مور مورم شد
ا/ت : خبب پاشو از جام پاشدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم رفتم دوریاکی درست کنم که دستای مایکی دور کمرم حلقه شد دم گوشم گفت اریگاتو کیتن
عینع کتری جوش آمدم سرمو برگردوندم و بوسش کردم
صبحانه خوردیم و رفتیم بیرون رفتم پاساژ تا یکم خرید کنیم که تو راه چندتا دختر آمدن سمته مایکی
دخترا : وایییی چه پسره خوشگلی میشه شمارتو بدی
مایکی : یک نگاه کشنده به دخترا کرد اهمیتی نداد آمد سمتم
مایکی : بریم ا/ت
دخترا : اههه چرااا نرووو
ا/ت : با لبخند ملیح میشه بری به درک واصل شی
بعد دست مایکی رو گرفتم و رفتیم خیلی خوش گذشت رفتیم رستوران و بعد آمدیم خونه
ا/ت : اریگاتو مایکی خیلی خوش گذشت 🧡🧡
مایکی : برای تشکر ازت یک چیزی میخوام
ا/ت : چی ؟ مایکی آمد جلو با یک دستش کمرمو گرفت و منو کشید جلو و یک دستش برد پشته گردن منو کشید جلو و بوسید تعجب کردم ولی بعد باهاش همراهی کردمو دستامو دور گردنش حلقه کردم
خببب اینم از این درخواستی داشتین حتماا بگین 👍👍🤓
صبح شده بود خمیازه کشیدم و به سمت چپ غلط زدم که با یک کله ی سفید مواجه شدم فهمیدم مایکی خندیدم و بغلش کردم ( منم میخوامم ) سرشو نوازش کردم
ا/ت : مایکی پاشو
مایکی : هممم بزار بخوابم ا/ت امروز تعطیله
ا/ت : میدونم ولی بیا امروز باهم باشیم تو خیلی کار میکنی
مایکی : باشههه
مایکی آمد بغلم کرد و سرشو کرد تو گودی گردنم نفساش به گردنم میخورد مور مورم شد
ا/ت : خبب پاشو از جام پاشدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم رفتم دوریاکی درست کنم که دستای مایکی دور کمرم حلقه شد دم گوشم گفت اریگاتو کیتن
عینع کتری جوش آمدم سرمو برگردوندم و بوسش کردم
صبحانه خوردیم و رفتیم بیرون رفتم پاساژ تا یکم خرید کنیم که تو راه چندتا دختر آمدن سمته مایکی
دخترا : وایییی چه پسره خوشگلی میشه شمارتو بدی
مایکی : یک نگاه کشنده به دخترا کرد اهمیتی نداد آمد سمتم
مایکی : بریم ا/ت
دخترا : اههه چرااا نرووو
ا/ت : با لبخند ملیح میشه بری به درک واصل شی
بعد دست مایکی رو گرفتم و رفتیم خیلی خوش گذشت رفتیم رستوران و بعد آمدیم خونه
ا/ت : اریگاتو مایکی خیلی خوش گذشت 🧡🧡
مایکی : برای تشکر ازت یک چیزی میخوام
ا/ت : چی ؟ مایکی آمد جلو با یک دستش کمرمو گرفت و منو کشید جلو و یک دستش برد پشته گردن منو کشید جلو و بوسید تعجب کردم ولی بعد باهاش همراهی کردمو دستامو دور گردنش حلقه کردم
خببب اینم از این درخواستی داشتین حتماا بگین 👍👍🤓
۳.۶k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.