پارت 19
تهیونگ:پس دیه چیه
هانا :پوزخند
تهیونگ:بگو دیگه
هانا: خب زیادن یکیش که بوسه ی ناگهانی یکیش فیلم ترسناک ببین باید یک فلیم ترسناک و صحنه دار بزاریم و
تهیونگ :فعلا همینا خوبه مرحله به مرحله ولی اعضا چی
هانا:اوناهم باشن میتونن کمکمون کنن
تهیونگ :باش بزار زنگ جیمین بزار
<مکالمه جیمین و تهیونگ >
تهیونگ:سلام موچی چطوری
جیمین:اولن من موچی نیستم دومن خوبم مرسی کاری دارشتی
تهیونگ :بله
جیمین:بگو
تهیون:خب ببین ا/ت و جونکوک میدونستن من و هنا همدیگه رو دوست داریم بعدش که رفتیم جنگل توی آب من و هانا رقص تحریک آور ریختن و بقیش رو خودت میدونی
جیمین:بله بله(خنده)
تهیونگ :خفه میخوایم انتقام بگیریم باید این ها رو بهم برسونیم
جیمین:چی(داد)
تهیونگ:من پشت گوشی کر شدم چه برسه به بقیه بچه ها (اعضا)
جیمین:باشه حالا میخواین چیکار کنید
تهیونگ بهش توضیح داد و جیمین از اعضا پرسیدن و اعضا هم گفتن اوکیه قرار بود امشب نقشه رو عملی کنن همه اعضا با هانا خبر داشتن بجز ا/ت و جونکوک
(پرش زمانی به روز بعد)
جین:بچه ها بلند شین میخواین بریم خونه هانا و تهیونگ
ا/ت:کی وقت کردن خونه بخرن(کیوت و خوابالویی)
جین :وقت کردن دیگه(اداش رو در اورد)
نامجون:بچه ها امروز یونگی هم رودی بلند شده
جیمین:چون قراره اتفاق بزرگی بیفته
(جونکوک بیداره)
جونکوک:چه خبره مگه
جیمین :هیچی(جیمین توی ذهنش:ریدم)
ا/ت بیدار شد رفتن خونه هانا و تهیونگ رسیدن
تق تق
تهیونگ:کیه
ا/ت:عمم
هانا:بچه ها تا یک ساعت با ا/ت حرف نزنین اعصابش خرابه
ا/ت اومد تو خونه و بقیه اعضا هنوز دم در بودن
هانا:بفرمایید داخل
جیهوپ:ممنون
چند ساعت گذشت
هانا:بیاین فیلم ببینیم
ا/ت :عالیه(ذوق)
هانا: اما
جونکوک :چی
هانا : فیلم ترسناک
ا/ت:هانا برادر تو خودتم آرمی هستی میدونی جونکوک کوچولو هست میترسه
اسلاید اول:کاور
اسلاید دوم:خونه هانا و تهیونگ
هانا :پوزخند
تهیونگ:بگو دیگه
هانا: خب زیادن یکیش که بوسه ی ناگهانی یکیش فیلم ترسناک ببین باید یک فلیم ترسناک و صحنه دار بزاریم و
تهیونگ :فعلا همینا خوبه مرحله به مرحله ولی اعضا چی
هانا:اوناهم باشن میتونن کمکمون کنن
تهیونگ :باش بزار زنگ جیمین بزار
<مکالمه جیمین و تهیونگ >
تهیونگ:سلام موچی چطوری
جیمین:اولن من موچی نیستم دومن خوبم مرسی کاری دارشتی
تهیونگ :بله
جیمین:بگو
تهیون:خب ببین ا/ت و جونکوک میدونستن من و هنا همدیگه رو دوست داریم بعدش که رفتیم جنگل توی آب من و هانا رقص تحریک آور ریختن و بقیش رو خودت میدونی
جیمین:بله بله(خنده)
تهیونگ :خفه میخوایم انتقام بگیریم باید این ها رو بهم برسونیم
جیمین:چی(داد)
تهیونگ:من پشت گوشی کر شدم چه برسه به بقیه بچه ها (اعضا)
جیمین:باشه حالا میخواین چیکار کنید
تهیونگ بهش توضیح داد و جیمین از اعضا پرسیدن و اعضا هم گفتن اوکیه قرار بود امشب نقشه رو عملی کنن همه اعضا با هانا خبر داشتن بجز ا/ت و جونکوک
(پرش زمانی به روز بعد)
جین:بچه ها بلند شین میخواین بریم خونه هانا و تهیونگ
ا/ت:کی وقت کردن خونه بخرن(کیوت و خوابالویی)
جین :وقت کردن دیگه(اداش رو در اورد)
نامجون:بچه ها امروز یونگی هم رودی بلند شده
جیمین:چون قراره اتفاق بزرگی بیفته
(جونکوک بیداره)
جونکوک:چه خبره مگه
جیمین :هیچی(جیمین توی ذهنش:ریدم)
ا/ت بیدار شد رفتن خونه هانا و تهیونگ رسیدن
تق تق
تهیونگ:کیه
ا/ت:عمم
هانا:بچه ها تا یک ساعت با ا/ت حرف نزنین اعصابش خرابه
ا/ت اومد تو خونه و بقیه اعضا هنوز دم در بودن
هانا:بفرمایید داخل
جیهوپ:ممنون
چند ساعت گذشت
هانا:بیاین فیلم ببینیم
ا/ت :عالیه(ذوق)
هانا: اما
جونکوک :چی
هانا : فیلم ترسناک
ا/ت:هانا برادر تو خودتم آرمی هستی میدونی جونکوک کوچولو هست میترسه
اسلاید اول:کاور
اسلاید دوم:خونه هانا و تهیونگ
۲۳۶
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.