p14
ات: جیمین چیزه... میخواستم یه چیزی بگم من... من... خوب......
جیمین: چیزی شده حالت خوبه؟
ات: خوب میشه عروسی رو عقب بندازی
جیمین: چرا؟ مگه هیجان نداشتی
ات: خوب راستش... میخواستم حالم خوب بشه بعد مراسم عروسی بگیریم
جیمین: باشه زنگ میزنم هماهنگ میکنم... مطمعنی حالت خوبه؟ رنگت پریده
ات: نه خوبم یکم خسته شدم (ذهن ات: یادم رفته دارو هامو بیارم اصلا اون دارو ها رو دوست ندارم )
یونا: سلام بچه ها
ات: یونااااااااااا (ذوق مرگ)
پی دی نیم: شما همو میشناسین؟
یونا: مگه میشه دختر خالمو نشناسم
من مدیر برنامه جدیدم
کوک: از آشناییتون خوشبختم (ذهن کوک: چه خوشگله)
یونا: ممنون خوب بچه با من راحت باشین منم از فردا میام تو همون خونه هم اتاقی ات میشم
ات: تو فوقالعاده ای
یونا: خوب اول از همه فردا روز تعطیله چون یه روز قبل کنسرت همیشه باید استراحت کنین
شوگا: هورااااااااااااا
یونا: و استراحت به معنی خوابیدن نیست (اشاره به یونگی)
فردا صبح ساعت شش همه دور نیز صبحانه باشید
جین: اخه پنج
یونا: حرف نباشه
بعدش باید ورزش کنید بعدش میریم پیاده روی تا شهر بازی
ات: آخری رو خوب گفتی ولی بقیه رو نه اخه شهر بازی از خونمون دوره
یونا: حرف نباشه
ات: خوب منو یونا با چند تا خدمتکار میریم اتاق منو برا دو نفر اماده میکنیم
شوگا: باشع ما بعدا میایم (میرن کارای مافیایی)
فلش بک به فردا صبح
یونا: همه بلند شنننن
امروز روز اول کاریمه پس به نعفتونه همه چی خوب پیش بره و اگر نه توسط شخص بنده تنبیه و جریمه خواهید شد
کوک: بله قربان (پسرم عاشق شد رفت)
جین: باشه (خمیازه)
یونگی با بالشتش اومد 😁
یکی یکی اعضا اومدن
یونا: خوب.. یک... دو. سه.. چهار... هفت
پس ات کجاست
اون که هر روز راحت بیدار میشد
جیمین: من میرم بیارمش
یونا: باشه
جیمین رفته که ات رو بیاره که یهو دید...
به نظرتون چی دید
کامنت کنید 😁
جیمین: چیزی شده حالت خوبه؟
ات: خوب میشه عروسی رو عقب بندازی
جیمین: چرا؟ مگه هیجان نداشتی
ات: خوب راستش... میخواستم حالم خوب بشه بعد مراسم عروسی بگیریم
جیمین: باشه زنگ میزنم هماهنگ میکنم... مطمعنی حالت خوبه؟ رنگت پریده
ات: نه خوبم یکم خسته شدم (ذهن ات: یادم رفته دارو هامو بیارم اصلا اون دارو ها رو دوست ندارم )
یونا: سلام بچه ها
ات: یونااااااااااا (ذوق مرگ)
پی دی نیم: شما همو میشناسین؟
یونا: مگه میشه دختر خالمو نشناسم
من مدیر برنامه جدیدم
کوک: از آشناییتون خوشبختم (ذهن کوک: چه خوشگله)
یونا: ممنون خوب بچه با من راحت باشین منم از فردا میام تو همون خونه هم اتاقی ات میشم
ات: تو فوقالعاده ای
یونا: خوب اول از همه فردا روز تعطیله چون یه روز قبل کنسرت همیشه باید استراحت کنین
شوگا: هورااااااااااااا
یونا: و استراحت به معنی خوابیدن نیست (اشاره به یونگی)
فردا صبح ساعت شش همه دور نیز صبحانه باشید
جین: اخه پنج
یونا: حرف نباشه
بعدش باید ورزش کنید بعدش میریم پیاده روی تا شهر بازی
ات: آخری رو خوب گفتی ولی بقیه رو نه اخه شهر بازی از خونمون دوره
یونا: حرف نباشه
ات: خوب منو یونا با چند تا خدمتکار میریم اتاق منو برا دو نفر اماده میکنیم
شوگا: باشع ما بعدا میایم (میرن کارای مافیایی)
فلش بک به فردا صبح
یونا: همه بلند شنننن
امروز روز اول کاریمه پس به نعفتونه همه چی خوب پیش بره و اگر نه توسط شخص بنده تنبیه و جریمه خواهید شد
کوک: بله قربان (پسرم عاشق شد رفت)
جین: باشه (خمیازه)
یونگی با بالشتش اومد 😁
یکی یکی اعضا اومدن
یونا: خوب.. یک... دو. سه.. چهار... هفت
پس ات کجاست
اون که هر روز راحت بیدار میشد
جیمین: من میرم بیارمش
یونا: باشه
جیمین رفته که ات رو بیاره که یهو دید...
به نظرتون چی دید
کامنت کنید 😁
۶.۰k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.