پارت ۱۲ دازای و چویا
پارت ۱۲
همه هدیه خریدن
و منتضر فردا بودند
که دازای یک چیزی را یادشان امد کیک و تم تولد
دازای به موری زنگ زد
موری ، الو یا موشموشی
دازای ، موری سان ما یک چیزی را یادمان رفت
موری ، چی رو یادمان رفت
دازای ، تم تولد و کیک
موری ، اههه راست میگی دازای
موری من به کویو زنگ میزنم میگم بره امده کنه
موری ، خدافظ
موری زنگ زد به کویو
کویو ، موشموشی موری سان
موری کویو میتوانی چندتا چیز برای چویا بگیری
کویو ، چی بگیرم
موری ، تم تولد ، و کیک تولد
کویو ، هه هه هه من گرفتم از قبل هه هه هه
موری ، چییییییییی
کویو ، خب کجا تولد میگیریم
موری اینکه معلومه مقر فرماندهی مافیا
کویو ، او راست میگی من به دازاییی میگممم
زینگ زینگ
دازای ، موشموشی
کویو ، سلام دازایییی میخواستم یک چیزی بگم
دازای، بگو
ما داخل مقر فرماندهی تولد چویا را جشن میگیریم
دازای ، باشه
(بچه ها دازای هدیه را خریده و رفته ارژانس کارگاهی)
کونیکیدا ، دازاییییییی اون کی بود
دازای ، اشتباه زنگ زدن
کونیکیدا ، داری روغ میگی
رامپو ، کونیکیدا گوشیش را بگیر
کونیکیدا گوشش را گرفت
کونیکیدا ، هااااا کویو کیه
کیوکا ، چی کویو چرا
دازای ، کیوکا فردا تولد چویاست و ما میخواهیم براش تولد بگیریم
کیکا ، چب وافعا تولد چویاست
دازای اره
کیوکا ، منم میام
دازای باشه
کیوکا ، اریگاتو و راستی دازای سان تو چیرا میری هدیه چی خریدی
دازای ، به تو چه چی خریدم
کیوکا یک نگاه مرموز کرد به دازای
کیوکا ، اوه چه بد دازای الان عضو ارژان هست و نمیتواند بره
دازای ، خودت هم عضو ارژانس هستی
کیوکا ، ههه ههه هههه کویو از خداشه من بیام
دازای ، چطوره باهم بریم
کیوکا ، یک چیزی بگم
دازای بگو
کیوکا ، من دروغ گفتم که نمیدونم تولد چویاست
دازای ، دروغ
کیوکا ، من حتی براش کادو هم خریدم
دازای ، چی خریدی
کیوکا ، تو نمیگی منم نمیگم
دازای ، باشه نگو هه هه هه
ادامه داره
وایی خدا مردم و زمده شدم
همه هدیه خریدن
و منتضر فردا بودند
که دازای یک چیزی را یادشان امد کیک و تم تولد
دازای به موری زنگ زد
موری ، الو یا موشموشی
دازای ، موری سان ما یک چیزی را یادمان رفت
موری ، چی رو یادمان رفت
دازای ، تم تولد و کیک
موری ، اههه راست میگی دازای
موری من به کویو زنگ میزنم میگم بره امده کنه
موری ، خدافظ
موری زنگ زد به کویو
کویو ، موشموشی موری سان
موری کویو میتوانی چندتا چیز برای چویا بگیری
کویو ، چی بگیرم
موری ، تم تولد ، و کیک تولد
کویو ، هه هه هه من گرفتم از قبل هه هه هه
موری ، چییییییییی
کویو ، خب کجا تولد میگیریم
موری اینکه معلومه مقر فرماندهی مافیا
کویو ، او راست میگی من به دازاییی میگممم
زینگ زینگ
دازای ، موشموشی
کویو ، سلام دازایییی میخواستم یک چیزی بگم
دازای، بگو
ما داخل مقر فرماندهی تولد چویا را جشن میگیریم
دازای ، باشه
(بچه ها دازای هدیه را خریده و رفته ارژانس کارگاهی)
کونیکیدا ، دازاییییییی اون کی بود
دازای ، اشتباه زنگ زدن
کونیکیدا ، داری روغ میگی
رامپو ، کونیکیدا گوشیش را بگیر
کونیکیدا گوشش را گرفت
کونیکیدا ، هااااا کویو کیه
کیوکا ، چی کویو چرا
دازای ، کیوکا فردا تولد چویاست و ما میخواهیم براش تولد بگیریم
کیکا ، چب وافعا تولد چویاست
دازای اره
کیوکا ، منم میام
دازای باشه
کیوکا ، اریگاتو و راستی دازای سان تو چیرا میری هدیه چی خریدی
دازای ، به تو چه چی خریدم
کیوکا یک نگاه مرموز کرد به دازای
کیوکا ، اوه چه بد دازای الان عضو ارژان هست و نمیتواند بره
دازای ، خودت هم عضو ارژانس هستی
کیوکا ، ههه ههه هههه کویو از خداشه من بیام
دازای ، چطوره باهم بریم
کیوکا ، یک چیزی بگم
دازای بگو
کیوکا ، من دروغ گفتم که نمیدونم تولد چویاست
دازای ، دروغ
کیوکا ، من حتی براش کادو هم خریدم
دازای ، چی خریدی
کیوکا ، تو نمیگی منم نمیگم
دازای ، باشه نگو هه هه هه
ادامه داره
وایی خدا مردم و زمده شدم
۴.۲k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.