هرگز فراموشم نکن.پارت۱۲
ساگورو به صدای نگران و ناراحتو عصبانی:ساتورو باید ببینمت.....هیما....
ساتورو:دارم میام
تو دبیرستان*
ساگورو:نمیدونم چرا؟براچی؟حتی منم یادش نمیاد.
شوکو:منم همینطور
ساتورو:یعنی چی؟شمارو چرا؟
ساگورو:منو شوکو رفته بودیم کتابی که براش درست کرده بودیمو نشونش بدیم.....
ساتورو:کتاب؟
شوکو:اره کتاب تصویری از روزی که اومد جوجوتسو و مارو دید.
فلش بک به اون موقع:
ساگورو:و اینطوری شد که ساگورو گتو،شوکو لیری،ساتورو گوجو و هینا هیناکی باهم دوستای صمیمی شدن.
هیما :این عالیه اما هنوزم چیزی از اقای گوجو یادم نمیاد.معذرت میخوام
شوکو:اشکال نداره هیما چان!این کتابو ببر و مدام نگاش کن مطمئنم یادت میاد.
هیما کتابو از دسته شوکو گرفت*
هیما:ممنون
یهو ساگورو و شوکو متوجه شدن نگاه هیما نسبت بهشون تغییر کرده انگار داره به دو تا غریبه نگاه میکنه*
هیما کتابو سمتشون گرفت*
هیما:ببخشید این کتاب ماله شماس؟
پایان فلش بک*
شوکو :نمیدونم چی شده؟نکته جالب اینجاس که در مورد جوجوتسو هنوز یادشه
ساگورو:احتمالا این یه تحدیده که اگه کاری که میخوانو انجام ندیم کلا حافظشو پاک میکنن
ساتورو هنوز در حال فکر کردنه*
ساتورو:دارم میام
تو دبیرستان*
ساگورو:نمیدونم چرا؟براچی؟حتی منم یادش نمیاد.
شوکو:منم همینطور
ساتورو:یعنی چی؟شمارو چرا؟
ساگورو:منو شوکو رفته بودیم کتابی که براش درست کرده بودیمو نشونش بدیم.....
ساتورو:کتاب؟
شوکو:اره کتاب تصویری از روزی که اومد جوجوتسو و مارو دید.
فلش بک به اون موقع:
ساگورو:و اینطوری شد که ساگورو گتو،شوکو لیری،ساتورو گوجو و هینا هیناکی باهم دوستای صمیمی شدن.
هیما :این عالیه اما هنوزم چیزی از اقای گوجو یادم نمیاد.معذرت میخوام
شوکو:اشکال نداره هیما چان!این کتابو ببر و مدام نگاش کن مطمئنم یادت میاد.
هیما کتابو از دسته شوکو گرفت*
هیما:ممنون
یهو ساگورو و شوکو متوجه شدن نگاه هیما نسبت بهشون تغییر کرده انگار داره به دو تا غریبه نگاه میکنه*
هیما کتابو سمتشون گرفت*
هیما:ببخشید این کتاب ماله شماس؟
پایان فلش بک*
شوکو :نمیدونم چی شده؟نکته جالب اینجاس که در مورد جوجوتسو هنوز یادشه
ساگورو:احتمالا این یه تحدیده که اگه کاری که میخوانو انجام ندیم کلا حافظشو پاک میکنن
ساتورو هنوز در حال فکر کردنه*
۲.۱k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.