فیک آخرش چی میشه:) ²⁰p
جونگ کوک ویو
نمیدونم چرا ولی نگرانی شدیدی بعد از سال ها افتاده بود به جونم...یعنی... به خاطر ا.تس؟.... یا.... نمیدونم.... قیافه ی شوگا خیلی نگران بود... همش به ا.ت نگاه میکرد.... شاید متوجه چیزی تو ا.ت شده...
ا.ت: ب... ب... ببخشید(آروم و لرزون)
جیمین: چی؟!
ا.ت: ببخشید شاید من نبودم نمیومدید اینجا...
جیمین: هع... هیچی تقصیر تو نیس ا.ت... تقصیر بابامه... اگر اون نبود هیچ کدوممون زجر نمیکشیدیم... هیچکدوممون...
جین: بس کنید الان این حرف هاتون اصلا بهمون انرژی نمیدن...
ا.ت: من یه راهی میدونم ولی باید یه دروغی برای این کارم درست کنیم...
شوگا: چه راهی؟...
ا.ت: خب من... توی کفشم یه سوهان دارم که بتونیم طنابا رو بسابیم شاید پاره بشن... هوم نظرتون چیه؟
جیمین: خوبه ولی چطوری میخوای سوهانو از تو کفشت در بیاری...(انقدر کفشه چشممو گرفته بود نتونستم نزارم، کفش ا.ت اسلاید دو)
ا.ت: همونو میگم. باید یه نقشه بکشیم...
(آها راستی دست و پاشونو بستن از این لحاظ میگه چطوری در بیاریم)
نمیدونم چرا ولی نگرانی شدیدی بعد از سال ها افتاده بود به جونم...یعنی... به خاطر ا.تس؟.... یا.... نمیدونم.... قیافه ی شوگا خیلی نگران بود... همش به ا.ت نگاه میکرد.... شاید متوجه چیزی تو ا.ت شده...
ا.ت: ب... ب... ببخشید(آروم و لرزون)
جیمین: چی؟!
ا.ت: ببخشید شاید من نبودم نمیومدید اینجا...
جیمین: هع... هیچی تقصیر تو نیس ا.ت... تقصیر بابامه... اگر اون نبود هیچ کدوممون زجر نمیکشیدیم... هیچکدوممون...
جین: بس کنید الان این حرف هاتون اصلا بهمون انرژی نمیدن...
ا.ت: من یه راهی میدونم ولی باید یه دروغی برای این کارم درست کنیم...
شوگا: چه راهی؟...
ا.ت: خب من... توی کفشم یه سوهان دارم که بتونیم طنابا رو بسابیم شاید پاره بشن... هوم نظرتون چیه؟
جیمین: خوبه ولی چطوری میخوای سوهانو از تو کفشت در بیاری...(انقدر کفشه چشممو گرفته بود نتونستم نزارم، کفش ا.ت اسلاید دو)
ا.ت: همونو میگم. باید یه نقشه بکشیم...
(آها راستی دست و پاشونو بستن از این لحاظ میگه چطوری در بیاریم)
۲.۷k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.