پارت ۲۲ : عشق و سرنوشت
ولی اشکال نداره من برای تو و تهیونگ یه هدیه دارم که امیدوارم دوسش داشته باشین
( ۵ دقیقه ی بعد )
خب اقایون جئون و کیم بفرمایید اینم از هدیه هاتون
( از زبان جونگ کوک )
داشتم از فوضولی میترکیدم که ببنم برام چی گرفته دوتا جعبه برای من بود درش رو که باز کردم یه عروسک موزی خیلی کیوت و ناز دیدم در جعبه بعدی روکه باز کردم چشمام برق زد پنجاه تا دونه شیر موز مرتب توی باکس چیده شده بود از این همه مهربونی پریدم بغلش کردم که باصدای جین به خودم اومدم ولش کردم و کفتم مرسی ممنون ازت
( از زبان تهیونگ )
برای من یه جعبه بود که درش رو که باز کردم که دوتا عروسک صورتی و ناز دیدم توت فرنگی بودن که گیسو گفت : تهیونگ صبر کن که رفت و با یه لیوات یزرگ شکلات داغ برگشت که یه کاسه بزرگ مارشملو و شکلات و اینا دورش بود خیلی خوشحال بودم که شوکا گفت : یااااا پس ما چی
گیسو : ببخشیدا گربه خابالو ولی شما کل روز داشتی خواب هفت پادشاه و میدیدی شما دوتا هم که توی خونه بودید ولی انگار غیب شده بودید شما دوتا هم که رفته بودید بیرون فقط این دوتا میمونن که بهمون کمک کردن غذا درست کنیم و کلی خونه رم تمیز کردن حالا بازم گربه عصبانی خابالو هدیه میخوایی
شوگا : صددرصد که میخوام و اینکه خانوم بد دهن من گربه اصبانی و خابالو نیستم
گیسو : هستی
شوگا : نیستم
گیسو : هستی
که بعدش با این حرف انگاری شوگا رو اتیش زدن که یه بالش برداشت پرت کرد به سمت گیسو که گیسو گفت : احمق وحشی که با یه بالشت رفت به سمت یونگی تا اونجایی که میخوردن همو زدن که یهو با ضربه ی اخر بالشتا پاره شد و یه عالمه پر ریخت بیرون که جین گفت : یااااااا وحشی ها این بالشتا رو مامانم فرستاده بود احمقا که گیسو گفت : معذرت میخوام ولی اگه کاری باشه که بتونم برات انجام بدم و خرابکاری امروز رو جبران کنم بهم بگو
جین : ممنون ولی همش تقصیر اون اقای بیشعوره اول اون شروع کرد بحرحال
من گرسنمهههههههههههههههه این جمله رو بلند گفت که گیسو گفت : باشه ماهم گرسنمونه ولی العان باید قرمه سبزی بخوری قرمه سبزی هایی که گندم درست میکنه عین مامانم عالیه بشین ما بریم بیاریم
( ۵دقیقه بعد )
گندم : خب پسرا نظرتون
جین : این محشره حتما یادم بنداز بعدا رسپی این غذا رو ازت بگیرم
نامجون : فوق العادس
یونگی : نمیدونستم ایران یه همچین غذا های فوق العاده ای رو داره
جیهوپ : به نظرم خوش مزه ترین غذایی که این چند وقت توی این هیری ویری خوردم
جیمین : دوسش دارم
تهیونگ : عاشق این غذا شدم حتما دوباره باید برامون درست کنی
جونگ کوک : نتها اینکه دوسش دارم بلکه عاشقش شدم خیلی عالیه
گیسو : خوبه که خوشتون اومده حالا اینا هم یه سری دوغن ابعلی گفتم کلا غذا رو ایرانی بخورین دوغا رو هم بخورید که عاشقش میشید
( ۵ دقیقه ی بعد )
خب اقایون جئون و کیم بفرمایید اینم از هدیه هاتون
( از زبان جونگ کوک )
داشتم از فوضولی میترکیدم که ببنم برام چی گرفته دوتا جعبه برای من بود درش رو که باز کردم یه عروسک موزی خیلی کیوت و ناز دیدم در جعبه بعدی روکه باز کردم چشمام برق زد پنجاه تا دونه شیر موز مرتب توی باکس چیده شده بود از این همه مهربونی پریدم بغلش کردم که باصدای جین به خودم اومدم ولش کردم و کفتم مرسی ممنون ازت
( از زبان تهیونگ )
برای من یه جعبه بود که درش رو که باز کردم که دوتا عروسک صورتی و ناز دیدم توت فرنگی بودن که گیسو گفت : تهیونگ صبر کن که رفت و با یه لیوات یزرگ شکلات داغ برگشت که یه کاسه بزرگ مارشملو و شکلات و اینا دورش بود خیلی خوشحال بودم که شوکا گفت : یااااا پس ما چی
گیسو : ببخشیدا گربه خابالو ولی شما کل روز داشتی خواب هفت پادشاه و میدیدی شما دوتا هم که توی خونه بودید ولی انگار غیب شده بودید شما دوتا هم که رفته بودید بیرون فقط این دوتا میمونن که بهمون کمک کردن غذا درست کنیم و کلی خونه رم تمیز کردن حالا بازم گربه عصبانی خابالو هدیه میخوایی
شوگا : صددرصد که میخوام و اینکه خانوم بد دهن من گربه اصبانی و خابالو نیستم
گیسو : هستی
شوگا : نیستم
گیسو : هستی
که بعدش با این حرف انگاری شوگا رو اتیش زدن که یه بالش برداشت پرت کرد به سمت گیسو که گیسو گفت : احمق وحشی که با یه بالشت رفت به سمت یونگی تا اونجایی که میخوردن همو زدن که یهو با ضربه ی اخر بالشتا پاره شد و یه عالمه پر ریخت بیرون که جین گفت : یااااااا وحشی ها این بالشتا رو مامانم فرستاده بود احمقا که گیسو گفت : معذرت میخوام ولی اگه کاری باشه که بتونم برات انجام بدم و خرابکاری امروز رو جبران کنم بهم بگو
جین : ممنون ولی همش تقصیر اون اقای بیشعوره اول اون شروع کرد بحرحال
من گرسنمهههههههههههههههه این جمله رو بلند گفت که گیسو گفت : باشه ماهم گرسنمونه ولی العان باید قرمه سبزی بخوری قرمه سبزی هایی که گندم درست میکنه عین مامانم عالیه بشین ما بریم بیاریم
( ۵دقیقه بعد )
گندم : خب پسرا نظرتون
جین : این محشره حتما یادم بنداز بعدا رسپی این غذا رو ازت بگیرم
نامجون : فوق العادس
یونگی : نمیدونستم ایران یه همچین غذا های فوق العاده ای رو داره
جیهوپ : به نظرم خوش مزه ترین غذایی که این چند وقت توی این هیری ویری خوردم
جیمین : دوسش دارم
تهیونگ : عاشق این غذا شدم حتما دوباره باید برامون درست کنی
جونگ کوک : نتها اینکه دوسش دارم بلکه عاشقش شدم خیلی عالیه
گیسو : خوبه که خوشتون اومده حالا اینا هم یه سری دوغن ابعلی گفتم کلا غذا رو ایرانی بخورین دوغا رو هم بخورید که عاشقش میشید
۵.۶k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.