قسمت 2 پارت 77 فیک فقط خواهر و برادر بودیم
چان: قبل رفتنت حداقل بغلم کن .
ات: پسر سوسول . بغلش کردم خودمم نمیخواستم ازش جدا بشم ولی باید با جیسونگ باشم روی مارکی که زده بودم رو بوسیدم . چان نگران من نباش و اینکه از چانگبین دور باش چون خوشم نمیاد ازش .
چان" چشم ات خانم . خیلی داغون شدم .
ات: بای بابا مواظب خودت باش .
بابا: همچنین عزیزم .
هان: خیلی ممنون که از خواهرم به خوبی مراقبت کردین .
ات: فعلا بای .نمیتونستم به چشمای چان نگاه کنم چون اشک تو چشماش جمع شده بود .
هان: خب عسلم میخوای بریم خونه یا جایی مورد نظر داری؟
ات: من امروز خیلی خسته شدم فک کنم بریم خونه بهتره .
هان: باشه عزیزم .
ات: راستی چن سالته ؟ چیکار میکنی ؟
هان: 21 سالمه و مدیر عامل شرکت هان هستم در حال تحصیلم ، دوست دختر ندارم ، تنها زندگی میکنم .
ات: فقط میتونی تو لندن باشی یا به کره هم بیای؟
هان: تو لندن شرکت دارم البته تو کره هم شعبه جدید زدم و اینجا هم درس میخونم فقط تو تعطیلات میام کره .
ات: اها جیسونگا قراره بعد 3 روز برگردیم کره !
هان: باشه عیب نداره تصویری حرف میزنیم شاید منم اومدم کره .
ات: میشه گفت ما دسته جمعی اومدیم لندن! هوانگ هیونجین ، لی فلیکس، سئو چانگبین، چان ، خودم و دوستم لی مینهو .
هان: لی مینهو؟
ات: اره .
هان: عکسشو داری؟
ات: بله دارم .
هان: امکان نداره دوست پسرم دوست خواهرم باشه .
ات: مینهو پسره خوبیه و خیلی کیوته.
هان: اوهوم
ات: میدونی گرایش مینهو گی هست و حتی یه دوست پسر داشت که جدا شدن
هان:عه . مینهو پاره ات میکنم رفتی همه جار زده که ازم جداشده!
ات: اینو من ادم کردم شبیه گنگستر بود .
هان: چطوری کردی؟
ات: خیلی قلدری میکرد بعدش تونستم باهاش حرف بزنم و بالاخره ادمش کردم .
هان: افرین دونسنگ من .
ات: جیسونگا من شبیه مامانم هستم یا بابام؟
هان؛ تو شبیه مامانی میدونی یه روز قبل از بدنیا اومدنت داشتم باهات حرف میزدم که شبیه من بشی ولی نشد .
ات: تو خیلی جذابی جیسونگا .
هان: تو هم خیلی خوشگلی کیوتی .
ات: باورم نمیشه تو برادرمی .
هان:😅
ات: راستی گرایش تو چیه؟
هان: عمم من استریتم( جون منㅋㅋ)
ات: اها خوبه
هان: چان گی بود؟
ات: نه اونم استریت هست ولی دوستمون فلیکس گیه و عاشق چان هست و از یه طرف چانگبین رو چان کراشه .
هان: پس خیلی معروفه بین دوستاتون .
ات: پسر سوسول . بغلش کردم خودمم نمیخواستم ازش جدا بشم ولی باید با جیسونگ باشم روی مارکی که زده بودم رو بوسیدم . چان نگران من نباش و اینکه از چانگبین دور باش چون خوشم نمیاد ازش .
چان" چشم ات خانم . خیلی داغون شدم .
ات: بای بابا مواظب خودت باش .
بابا: همچنین عزیزم .
هان: خیلی ممنون که از خواهرم به خوبی مراقبت کردین .
ات: فعلا بای .نمیتونستم به چشمای چان نگاه کنم چون اشک تو چشماش جمع شده بود .
هان: خب عسلم میخوای بریم خونه یا جایی مورد نظر داری؟
ات: من امروز خیلی خسته شدم فک کنم بریم خونه بهتره .
هان: باشه عزیزم .
ات: راستی چن سالته ؟ چیکار میکنی ؟
هان: 21 سالمه و مدیر عامل شرکت هان هستم در حال تحصیلم ، دوست دختر ندارم ، تنها زندگی میکنم .
ات: فقط میتونی تو لندن باشی یا به کره هم بیای؟
هان: تو لندن شرکت دارم البته تو کره هم شعبه جدید زدم و اینجا هم درس میخونم فقط تو تعطیلات میام کره .
ات: اها جیسونگا قراره بعد 3 روز برگردیم کره !
هان: باشه عیب نداره تصویری حرف میزنیم شاید منم اومدم کره .
ات: میشه گفت ما دسته جمعی اومدیم لندن! هوانگ هیونجین ، لی فلیکس، سئو چانگبین، چان ، خودم و دوستم لی مینهو .
هان: لی مینهو؟
ات: اره .
هان: عکسشو داری؟
ات: بله دارم .
هان: امکان نداره دوست پسرم دوست خواهرم باشه .
ات: مینهو پسره خوبیه و خیلی کیوته.
هان: اوهوم
ات: میدونی گرایش مینهو گی هست و حتی یه دوست پسر داشت که جدا شدن
هان:عه . مینهو پاره ات میکنم رفتی همه جار زده که ازم جداشده!
ات: اینو من ادم کردم شبیه گنگستر بود .
هان: چطوری کردی؟
ات: خیلی قلدری میکرد بعدش تونستم باهاش حرف بزنم و بالاخره ادمش کردم .
هان: افرین دونسنگ من .
ات: جیسونگا من شبیه مامانم هستم یا بابام؟
هان؛ تو شبیه مامانی میدونی یه روز قبل از بدنیا اومدنت داشتم باهات حرف میزدم که شبیه من بشی ولی نشد .
ات: تو خیلی جذابی جیسونگا .
هان: تو هم خیلی خوشگلی کیوتی .
ات: باورم نمیشه تو برادرمی .
هان:😅
ات: راستی گرایش تو چیه؟
هان: عمم من استریتم( جون منㅋㅋ)
ات: اها خوبه
هان: چان گی بود؟
ات: نه اونم استریت هست ولی دوستمون فلیکس گیه و عاشق چان هست و از یه طرف چانگبین رو چان کراشه .
هان: پس خیلی معروفه بین دوستاتون .
۲.۷k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.