Ma reine : ملکهِ من♥️👸
Ma reine : ملکهِمن♥️👸
(الناز)
رفتیم با سپهر مرتضی تو اتاق خودمون
سپهر: چیشده؟
الناز: باید سریع با ساحل ازدواج کنی
سپهر:چرا؟
الناز: من قبلا بهت گفتم ک ساحل یک دوست پسر روانی داشته
سپهر:خب
الناز: برگشته دربه در دنبال ساحل
سپهر:گوه خورده
الناز:اره برای همین میگم زودباهاش ازدواج کن
سپهر: ازدواج ک میدونی من خانوادم قدیمی و متقعدن نمزارن من با دختری ک مستقله و چند سال باهام بوده ازدواج کنم
الناز: پس میخوای چیکار کنی؟
سپهر: باهاش فرار میکنم میرم ژاپن
الناز: ژاپن؟
سپهر:اره اونجا اشنا دارم
الناز: پس سریع برین
سپهر:باید دوروز دیگ هم باشیم اخه شریکم هم هست
الناز: باشه کاری به شرکیت ندارم ولی زود برین
سپهر: باشه
(بهدیس)
دوش گرفتم لباس هامو پوشیدم داشتم موهامو سشوار میزدم ک سپهر امد
بهدیس: حرف هایی خصوصیتون تموم شد
سپهر: این حرف هایی خصوصی درمورد ایندمون بود
بهدیس: ایندمون؟
سپهر: اره الناز گلگی داشت ک چرا زود ازدواج نمکنیم
بهدیس: تو چی گفتی؟
سپهر: گفتم ک میخوام با ساحل فرار کنیم
بهدیس: کجا فرار کنیم؟
سپهر: ژاپن
بهدیس: ژاپن؟ کلی کشور هست هم ژاپن
سپهر: کشور مورد علاقه م بعدشم پولشو ک دارم
بهدیس: خانوادت رضایت نمیدن برای ازدواج
سپهر: نه رفتن تو یک دنده ی
بهدیس: سپهر؟
سپهر: جونم
بهدیس: جونت سلامت
سپهر لبخند میزنه
بهدیس: خیلی دوست دارم
سپهر:منم خیلی دوست دارم
و بعد یک بوسه فرانسوی رو شروع میکنن
(فرزین)
باید دنبال بهدیس میگشتم دروغ میگفت الناز کلا چرت میگفت عصبام خورده شده بود رفتم تو کلاب و کل کلاب گشتم و رفتم سراغ دوربین هایی کلاب
دوربین هارو نگاه کردم ک جای ک الناز و اون دختره ک میگمشبیه بهدیس بود اونجا دوربین نداشته و این بیشتر منو عصبانی کرده بود
(بهدیس)
شب شد ک دیگ گفتیم بریم کلاب حاضر شدیم نمدونم الناز یک جوری شده بود همیش دستمو میگرفت هی دورورشو نگاه میکرد عجیب شده بود رفتیم رو مبل نشستیم ک سپهر تند تند ویسکی میخورد
بهدیس: نخور اینقدر سپهر
سپهر: بیبی گیر نده یک امشبو
بهدیس: خب عشقم
سپهر: نترس باتو شب کاری ندارم
مرتضی الناز شروع میکنن به خندیدن
بعد ۳ ساعت ک کاملا سپهر مست شده بود
سپهر: پاشو برقصیم(باحالت مستی)
بهدیس:باشه عشقم
بلند شدیم و شروع کردیم به رقصیدن یکدفعه سپهر سرشو گذاشت روی گودی گردنم
(الناز)
رفتیم با سپهر مرتضی تو اتاق خودمون
سپهر: چیشده؟
الناز: باید سریع با ساحل ازدواج کنی
سپهر:چرا؟
الناز: من قبلا بهت گفتم ک ساحل یک دوست پسر روانی داشته
سپهر:خب
الناز: برگشته دربه در دنبال ساحل
سپهر:گوه خورده
الناز:اره برای همین میگم زودباهاش ازدواج کن
سپهر: ازدواج ک میدونی من خانوادم قدیمی و متقعدن نمزارن من با دختری ک مستقله و چند سال باهام بوده ازدواج کنم
الناز: پس میخوای چیکار کنی؟
سپهر: باهاش فرار میکنم میرم ژاپن
الناز: ژاپن؟
سپهر:اره اونجا اشنا دارم
الناز: پس سریع برین
سپهر:باید دوروز دیگ هم باشیم اخه شریکم هم هست
الناز: باشه کاری به شرکیت ندارم ولی زود برین
سپهر: باشه
(بهدیس)
دوش گرفتم لباس هامو پوشیدم داشتم موهامو سشوار میزدم ک سپهر امد
بهدیس: حرف هایی خصوصیتون تموم شد
سپهر: این حرف هایی خصوصی درمورد ایندمون بود
بهدیس: ایندمون؟
سپهر: اره الناز گلگی داشت ک چرا زود ازدواج نمکنیم
بهدیس: تو چی گفتی؟
سپهر: گفتم ک میخوام با ساحل فرار کنیم
بهدیس: کجا فرار کنیم؟
سپهر: ژاپن
بهدیس: ژاپن؟ کلی کشور هست هم ژاپن
سپهر: کشور مورد علاقه م بعدشم پولشو ک دارم
بهدیس: خانوادت رضایت نمیدن برای ازدواج
سپهر: نه رفتن تو یک دنده ی
بهدیس: سپهر؟
سپهر: جونم
بهدیس: جونت سلامت
سپهر لبخند میزنه
بهدیس: خیلی دوست دارم
سپهر:منم خیلی دوست دارم
و بعد یک بوسه فرانسوی رو شروع میکنن
(فرزین)
باید دنبال بهدیس میگشتم دروغ میگفت الناز کلا چرت میگفت عصبام خورده شده بود رفتم تو کلاب و کل کلاب گشتم و رفتم سراغ دوربین هایی کلاب
دوربین هارو نگاه کردم ک جای ک الناز و اون دختره ک میگمشبیه بهدیس بود اونجا دوربین نداشته و این بیشتر منو عصبانی کرده بود
(بهدیس)
شب شد ک دیگ گفتیم بریم کلاب حاضر شدیم نمدونم الناز یک جوری شده بود همیش دستمو میگرفت هی دورورشو نگاه میکرد عجیب شده بود رفتیم رو مبل نشستیم ک سپهر تند تند ویسکی میخورد
بهدیس: نخور اینقدر سپهر
سپهر: بیبی گیر نده یک امشبو
بهدیس: خب عشقم
سپهر: نترس باتو شب کاری ندارم
مرتضی الناز شروع میکنن به خندیدن
بعد ۳ ساعت ک کاملا سپهر مست شده بود
سپهر: پاشو برقصیم(باحالت مستی)
بهدیس:باشه عشقم
بلند شدیم و شروع کردیم به رقصیدن یکدفعه سپهر سرشو گذاشت روی گودی گردنم
۶.۹k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.