ا/ت
ا/ت
ا/ت: بریم خونه
کوک: بریم
دستمو گرفت رفتیم خونه
ا/ت: بابات نیومده؟
کوک: نه بیا داخل
ا/ت: باشه کسی نیست؟
کوک: نه همه رفتن من میرم بخوابم شب بخیر
ا/ت: باشه شب بخیر
رفتم تو اتاقم خوابیدم
فردا
کوک
از خواب بیدار شدم صورتم رو شستم رفتم بیرون از اتاقم
+: اقا صبحونه امادست
کوک: باشه
رفتم تو اشپزخونه دیدم بابام هم اونجاست داره میره سمت ا/ت
ا/ت
☆:ا/ت بزار کمکت کنم
ا/ت: نه اینو خودم انجام میدم
پ.ک: خب راست میگه بزار خودش انجام بده
ا/ت: ترسیدم
پ.ک: ببخشید نمیخواستم بترسونمت خوبی؟
ا/ت: اره تازه برگشتید؟
دستامو تو دستش گرفت
پ.ک: دستای خوشگلت رو ببین زیاد باهاشون کار نکن
دستم رو از دستش جدا کردم و یه لبخندی زدم
ا/ت: ممنون که نگرانم هستی
پ.ک: خواهش میکنم وایی موهات رنگ کردی خیلی خوشگل شده بهت میاد
ا/ت: خیلی ممنون
پ.ک: فک کنم خودت خیلی مهارت داشته باشی
ا/ت: اره
پ.ک: خیلی گرمه میتونی کتم رو بزاری تو اتاقم
ا/ت: باشه
رفتم تو اتاقش جونگکوک اونجا بود
ا/ت: شما دوتا چه علاقه ای به ترسوندن من دارید؟
کوک: کتشو بزار اونجا
کت رو گذاشتم اومد دستمو گرفت
ا/ت: کجا منو میبری؟
کوک:بیا دستتو بشور
ا/ت: چرا؟ چیه نکنه حسودیت شده
کوک: حسودیم نشده من میدونم چیکار میکنم
ا/ت: باشه شستم
کوک: بهت گفتم رنگ موهاتو عوض کن چرا نکردی؟
ا/ت: خب وقتی میگی خیلی بهم میاد منم نمیخواستم عوضش کنم بابات هم گفت خوشگله اعتماد به نفس گرفتم بابات خیلی مهربونه
کوک: نیست
جونگکوک بغل کردم
ا/ت: چیشده اول صبح عصبانی هستی
کوک: هیچی فقط کاری که میگم بکن
ا/ت: میخوام برم موهامو بلوند کنم
کوک: تا وقتی که زنم نشدی نمیزارم
ا/ت: پس تا وقتی که زنت نیستم توهم حق نداری به من دستور بدی
کوک: ا/ت با من درست حرف بزن من اگه قهر کنم برم دیگه برنمیگردم
ا/ت: خب راستمیگم خیلی به من دستور میدی میگی اونکارو کن نکن خب من خودم دوست دارم موهام رنگی باشه ارایش کنم ناخونامو خوشگل کنم
کوک:من هرچی میگم بخاطر خودته چون یه چیزی میدونم ولی هرکاری میخوای بکن ولی هرچی شد با خودت
ا/ت: جونگکوکی قهر کردی؟
هیچی نگفت رفت
خواستم دستشو بگیرم
☆: ا/ت پایین منتظرت هستن
ا/ت: باشه اومدم
#فیک
#سناریو
ا/ت: بریم خونه
کوک: بریم
دستمو گرفت رفتیم خونه
ا/ت: بابات نیومده؟
کوک: نه بیا داخل
ا/ت: باشه کسی نیست؟
کوک: نه همه رفتن من میرم بخوابم شب بخیر
ا/ت: باشه شب بخیر
رفتم تو اتاقم خوابیدم
فردا
کوک
از خواب بیدار شدم صورتم رو شستم رفتم بیرون از اتاقم
+: اقا صبحونه امادست
کوک: باشه
رفتم تو اشپزخونه دیدم بابام هم اونجاست داره میره سمت ا/ت
ا/ت
☆:ا/ت بزار کمکت کنم
ا/ت: نه اینو خودم انجام میدم
پ.ک: خب راست میگه بزار خودش انجام بده
ا/ت: ترسیدم
پ.ک: ببخشید نمیخواستم بترسونمت خوبی؟
ا/ت: اره تازه برگشتید؟
دستامو تو دستش گرفت
پ.ک: دستای خوشگلت رو ببین زیاد باهاشون کار نکن
دستم رو از دستش جدا کردم و یه لبخندی زدم
ا/ت: ممنون که نگرانم هستی
پ.ک: خواهش میکنم وایی موهات رنگ کردی خیلی خوشگل شده بهت میاد
ا/ت: خیلی ممنون
پ.ک: فک کنم خودت خیلی مهارت داشته باشی
ا/ت: اره
پ.ک: خیلی گرمه میتونی کتم رو بزاری تو اتاقم
ا/ت: باشه
رفتم تو اتاقش جونگکوک اونجا بود
ا/ت: شما دوتا چه علاقه ای به ترسوندن من دارید؟
کوک: کتشو بزار اونجا
کت رو گذاشتم اومد دستمو گرفت
ا/ت: کجا منو میبری؟
کوک:بیا دستتو بشور
ا/ت: چرا؟ چیه نکنه حسودیت شده
کوک: حسودیم نشده من میدونم چیکار میکنم
ا/ت: باشه شستم
کوک: بهت گفتم رنگ موهاتو عوض کن چرا نکردی؟
ا/ت: خب وقتی میگی خیلی بهم میاد منم نمیخواستم عوضش کنم بابات هم گفت خوشگله اعتماد به نفس گرفتم بابات خیلی مهربونه
کوک: نیست
جونگکوک بغل کردم
ا/ت: چیشده اول صبح عصبانی هستی
کوک: هیچی فقط کاری که میگم بکن
ا/ت: میخوام برم موهامو بلوند کنم
کوک: تا وقتی که زنم نشدی نمیزارم
ا/ت: پس تا وقتی که زنت نیستم توهم حق نداری به من دستور بدی
کوک: ا/ت با من درست حرف بزن من اگه قهر کنم برم دیگه برنمیگردم
ا/ت: خب راستمیگم خیلی به من دستور میدی میگی اونکارو کن نکن خب من خودم دوست دارم موهام رنگی باشه ارایش کنم ناخونامو خوشگل کنم
کوک:من هرچی میگم بخاطر خودته چون یه چیزی میدونم ولی هرکاری میخوای بکن ولی هرچی شد با خودت
ا/ت: جونگکوکی قهر کردی؟
هیچی نگفت رفت
خواستم دستشو بگیرم
☆: ا/ت پایین منتظرت هستن
ا/ت: باشه اومدم
#فیک
#سناریو
۱.۳k
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.