part 9
کوک:بهترین صاحب دنیایی خیلی دوست دارم من:منم دوست دارم خرگوش کیوتم اومد روبه رو صورتم دستشو دو طرف بازوم گذاشت لبخند خرگوشی زد کوک:اینو یادت باشه خرگوشا خیلی زود وابسته صاحبشون میشن حتی بدون جفتشونم میمیرن توهم جفت منی یه خرگوش نازی منم بدون تو میمیرم قول بده هیچ وقت تنهام نزاری موهاشو نوازش کردم من:مگه میتونم پسر کیوتی مثل تو رو تنها بزارم قول ابدی میدم توهم باید قول بدی کوک:منم قول میدم لبخند زدم سرشو کج کرد و لبامو آروم مک زد جدا شد کوک:کی میخوای به بابات بگی من آدمم من:میگم بلخره ولی به وقتش یه سوال بپرسم کوک:جونم من:چجوری یه نیمه آدمی یه نیمه انسان کوک:خودمم نمیدونم وقتی به دنیا اومدم همینجوری بودم(پدرش با خرگوش ازدواج کرده بچش شده خرگوش و انسان😂😂) من:هوم خیلی عجیبه کوک:آره خیلی سرشو تو گردنم برد و خوابید
دو ماه بعد
دانشگام تموم شد و علاقه من و جونگ کوک به هم بیشتر میشد جونگ کوک تونست با هویت آدم کار پیدا کنه منم وکیل شدم رفته بودم خونه کوکی هنوز نیومده بود در زدن رفتم در و باز کردم من:سلام عزیزم کوک:سلام عشقم من:ای خدا چرا اخمات توهمه عشقم کوک:چیزی نیست زندگیم من:دروغ نگو یه چیزیت هست دیگه تو رو شناختم کوک:الهی من قربون تو برم که میخوای از همه چی سر در بیاری باشه میگم لباس عوض کنم میگم من:باشه رفت لباسشو عوض کرد اومد
دو ماه بعد
دانشگام تموم شد و علاقه من و جونگ کوک به هم بیشتر میشد جونگ کوک تونست با هویت آدم کار پیدا کنه منم وکیل شدم رفته بودم خونه کوکی هنوز نیومده بود در زدن رفتم در و باز کردم من:سلام عزیزم کوک:سلام عشقم من:ای خدا چرا اخمات توهمه عشقم کوک:چیزی نیست زندگیم من:دروغ نگو یه چیزیت هست دیگه تو رو شناختم کوک:الهی من قربون تو برم که میخوای از همه چی سر در بیاری باشه میگم لباس عوض کنم میگم من:باشه رفت لباسشو عوض کرد اومد
۳۵.۹k
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.