تپش قلب پارت ۲۰

از هم جدا شدیم و خوابیدیم صبح از خواب بیدار شدم لباسمو عوض کردم رفتم بیرون صبحونه رو آماده کردم انقدر مشغول صبحکنه درست کردن و آهنگ خوندن برای خودم شدم که نفهمیدم جونگ کوک بیدار شد
از زبون جونگ کوک
از خواب بیدار شدم انگار یورا داشت آهنگ میخوند با صدای خوشگلش از خواب بلند شدم رفتم دم در وایسادم هنوزم داشت میخوند رفتم جلوتر یواشکی آب دستش بود رفتم جلو یهو برگشت ترسید سه متر پرید رو هوا آبی که تو دستش بود ریخت تو صورتش کوک:ترسیدی من:اوفففف آره خوب کوک:نگاش کن خیس شدی😂 من:شنیدی داشتم آهنگ میخوندم کوک:آره اومد جلوتر سمت صورتم یه دستشو آورد بالا گذاشت بالا کمرم و کشید جلو کمرمو ساف تر کرد دکمه اول لباسمو باز کرد کوک:بزار باز باشه و اینکه انقدر قشنگ داشتی آهنگ میخوندی از خواب بیدار شدم و برای اینکه صدای قشنگتد بشنوم و مانع خوندنت نشم اروم اومدم ولی خراب کردم لبخند زدم من:واقعا صدام خوب بودکوک:خیر سرم آیدولم آره خیلی قشنگ بود بهترین صدایی بود که تو عمرم شنیدم باز خندیدم کوک:تو الان خیسی سرما نخوری من:نه بابا فقط روموهام ریخته کوک:خیله خوب دکمتم باز باشه صبر کن اومد دومیم باز کرد کوک:خوب شد نمیبندیشا من:خیله خوب بازه بعد دستشو رو یه طرف لباسم یقشو گرفت لبامو بوسید خیس کرد کوک:این متعلق به منه پس فقط برا چشا منه چون خیلی خوشمزه ان روانیم میکنن🤤(سینه هاشو میگه😒😐😂🤣🤣🤣کوک:چرا تو انقدر حسودی دختر شخصیت تو این من:میدونم خوب چیکار کنم🙁 کوک:آخخ بغل میخوای من:من کلا بغل میخوام کوک:بیا اینجا بیبی خوشمزه من😊 من:باشه 😋 اومدم) انگوشتشو برد کشید بالای سینم پشت کمرمو بالاشو گرفت سینمو داد جلو (کوک:الان عصبی نیستی من:نه🙂 کوک:همینجوری بمون) سرمو داد بالا گلومو لیس زد و اومد پایین تز زبونشو آورد پایین تر به سینه هام برخورد کرد و رفت عقب یدونم زد روش من:خیلی عوضیا🤤 کوک:تو خیلی توله ای توله سگ خوشمزه گفتم متعلق به من منم میخوام هرکاری که دوست دارم بکنم 😏 من:☺ کوک:نخند اونجوری لعنتی😍 معمولیم نمی تونی بخندی من:اون که فایده نداره ددی تا گفتم ددی سرشو گرفت پایین کوک:ددی😄 الان نه من:😂 کوک:باز خندید رفت اونور من:کجا کوک:میرم یه گوشه بمیرم از دستت داشت میرفت دوییدم سمتش پریدم رو شونش پاهامم دو طرفش گذاشتم دستامو باهم بالای سینه هاش گذاشتم خودش پاهامو گرفت کنار کمرمش وایساد سرشو برگردوند من:اگه میخوای بمیری منم باهات میام کوک:یعنی حاضری باهم جون بدیم من:تو هرجا بری منم باهات میام گذاشتم رو زمین برگشت طرفم دستمو گرفت و روشو بوسید کوک:واقعا هرجا من:هرکجای دنیا چه بیرون چه تو کوک:منم هرجا بزی باهات میام حتی اونور دنیام باهات میام هرجا بری حتی اگه بمیریم باهات میام