همکلاسی غیرتی من *
همکلاسی غیرتی من *
Chapter 2
Part 8
سورا : خببب باید چیکار کنیم
هیون : ما درحال حاضر به همتون یه توضیح خیلی کوچیکه دادهایم که قراره این تو تا گروه قرار داد ببندند و با هم یه برنامه ای رو درست کنیم
حالا این برنامه این شکلیه که شمارو توی یه ویلای بزرگ توی بوسان میبریم و اونجا با قرعه کشی شما ها رو دوتا دوتا دسته بندی می کنیم و یه برنامه ۱۰ قسمتی رو ضبط می کنیم
همین طور که توضیح می داد سنگینی نگاه یکی رو روی خودم حس کردن ولی ترجیح دادم بی توجه باشم
بفرمایید اینا هم قرار داد هاتون
خیلی دو دل بودم که قبول کنم یه نه اولش تصمیم قبول نکنم ولی دیدم همه اعضای دو تا گروه دارن امضا می کنم و اگر من امضا نکنم خیلی موضوع پیچیده میشد
پس منم بعد از یک عالمه کلنجار رفتن با خودم امضا کردم
هیون : خب تبریک میگم خسته نباشید
رفتم بیرون سورا : ا/ت نمیای
ا/ت : نه ..... دلم می خواد پیاده برگردم یا حداقل نصف راه رو خودم برم
سورا : مطمئنی ؟! خیلی خونت با اینجا فاصله داره ها !
ا/ت : آره مطمئنم
سورا :پس ..... می بینمت
ا/ت : فعلا
دم در وایسادم
که یه گربه آمد بغل پام
ا/ت : سلام کوچولو چطوری
روی پاهام نشستم تا بهش نزدیک تر بشم
حتما الان سردته و سر پناهی ندارن درسته ؟
گشنته ؟
.......: هنوزم رابطتت با گربه ها خوبه
سرم رو برگردوندنم و با جونگ کوک که دست به سینه با یه لبخند ملیحی داشت نگام می کرد ......
حمایت ...........🥺🖤
Chapter 2
Part 8
سورا : خببب باید چیکار کنیم
هیون : ما درحال حاضر به همتون یه توضیح خیلی کوچیکه دادهایم که قراره این تو تا گروه قرار داد ببندند و با هم یه برنامه ای رو درست کنیم
حالا این برنامه این شکلیه که شمارو توی یه ویلای بزرگ توی بوسان میبریم و اونجا با قرعه کشی شما ها رو دوتا دوتا دسته بندی می کنیم و یه برنامه ۱۰ قسمتی رو ضبط می کنیم
همین طور که توضیح می داد سنگینی نگاه یکی رو روی خودم حس کردن ولی ترجیح دادم بی توجه باشم
بفرمایید اینا هم قرار داد هاتون
خیلی دو دل بودم که قبول کنم یه نه اولش تصمیم قبول نکنم ولی دیدم همه اعضای دو تا گروه دارن امضا می کنم و اگر من امضا نکنم خیلی موضوع پیچیده میشد
پس منم بعد از یک عالمه کلنجار رفتن با خودم امضا کردم
هیون : خب تبریک میگم خسته نباشید
رفتم بیرون سورا : ا/ت نمیای
ا/ت : نه ..... دلم می خواد پیاده برگردم یا حداقل نصف راه رو خودم برم
سورا : مطمئنی ؟! خیلی خونت با اینجا فاصله داره ها !
ا/ت : آره مطمئنم
سورا :پس ..... می بینمت
ا/ت : فعلا
دم در وایسادم
که یه گربه آمد بغل پام
ا/ت : سلام کوچولو چطوری
روی پاهام نشستم تا بهش نزدیک تر بشم
حتما الان سردته و سر پناهی ندارن درسته ؟
گشنته ؟
.......: هنوزم رابطتت با گربه ها خوبه
سرم رو برگردوندنم و با جونگ کوک که دست به سینه با یه لبخند ملیحی داشت نگام می کرد ......
حمایت ...........🥺🖤
۱۰.۳k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.