میدانم اینجا نیستی،اما صدایت میکنم
میدانم اینجا نیستی،اما صدایت میکنم
با غربت شبهای خود،من آشنایت میکنم
میدانم اینجا نیستی،اما میان دفترم
ازاسمهای دیگران،امشب جدایت میکنم
میدانم اینجانیستی،امابه روی میز عشق
دعوت تورابا خنده ای،برصرف چایت میکنم
میدانم اینجا نیستی،اما کنار سفره ام
مهمانی عشقی به پا،امشب برایت میکنم
میدانم اینجا نیستی،اما در هنگام نماز
وقت قنوت خواندنم،هرشب دعایت میکنم
می دانم اینجانیستی،امامیان کوچه ها
مشق قدم هر شب زدن،با ردپایت میکنم
میدانم اینجانیستی،امامن ازپروانگی پرواز را در آسمان، با چشمهایت میکنم
با غربت شبهای خود،من آشنایت میکنم
میدانم اینجا نیستی،اما میان دفترم
ازاسمهای دیگران،امشب جدایت میکنم
میدانم اینجانیستی،امابه روی میز عشق
دعوت تورابا خنده ای،برصرف چایت میکنم
میدانم اینجا نیستی،اما کنار سفره ام
مهمانی عشقی به پا،امشب برایت میکنم
میدانم اینجا نیستی،اما در هنگام نماز
وقت قنوت خواندنم،هرشب دعایت میکنم
می دانم اینجانیستی،امامیان کوچه ها
مشق قدم هر شب زدن،با ردپایت میکنم
میدانم اینجانیستی،امامن ازپروانگی پرواز را در آسمان، با چشمهایت میکنم
۱.۳k
۲۲ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.