وارت 17
_چیکار میکنی آخ
بی اهمیت رفت جیمین دیدش رفت دنبالش وای خدایا ای کاش جیمین بهم خیانت کنه باید برم سناریو از گوگل بیارم یواش یواش رفتم دم در ازشون عکس گرفتم نقشه های شیطانی دارم برات آقای پارک جیمین و سریع رفتم توی راه به این فکر میکردم یکم قدم بزنم اونم بیرون یکدفعه جیهون جلوم سبز شد
_آی قلبم اینجا چیکار میکنی
+جیمین هیچ غلطی که نکرد
_نچ
+خب اوکی
_پس من برم بای
+بای
رفتم بیرون یه دره بود خندم گرفت زندگی من با هل دادن خودم به پایین تموم میشه! جیمینو دیدم که اومد سمتم
+چیکار میکردی
_هوم؛ هیچی
+بیا بریم اینجا خطرناکه
_جیمین
+ها
_میگما کاری برای من توی چسب زخمتون پیدا نکردی
+نه اگه تو بیای همین چسب زخمم از بین میبری
_هر هر شب تو خیار شور خوابیدی
یکدفعه چشمات سیاهی رفت
...
چشمامو باز کردم باصدای جیمین به دورم نگاه کردم
+ا. ت بهوش اومدی
_ها؛ آره
یکدفعه مامان اومد
×ا.ت دخترم حالت خوبه
_آره
زن عمو÷مبارک باشه
_ چی؟
بی اهمیت رفت جیمین دیدش رفت دنبالش وای خدایا ای کاش جیمین بهم خیانت کنه باید برم سناریو از گوگل بیارم یواش یواش رفتم دم در ازشون عکس گرفتم نقشه های شیطانی دارم برات آقای پارک جیمین و سریع رفتم توی راه به این فکر میکردم یکم قدم بزنم اونم بیرون یکدفعه جیهون جلوم سبز شد
_آی قلبم اینجا چیکار میکنی
+جیمین هیچ غلطی که نکرد
_نچ
+خب اوکی
_پس من برم بای
+بای
رفتم بیرون یه دره بود خندم گرفت زندگی من با هل دادن خودم به پایین تموم میشه! جیمینو دیدم که اومد سمتم
+چیکار میکردی
_هوم؛ هیچی
+بیا بریم اینجا خطرناکه
_جیمین
+ها
_میگما کاری برای من توی چسب زخمتون پیدا نکردی
+نه اگه تو بیای همین چسب زخمم از بین میبری
_هر هر شب تو خیار شور خوابیدی
یکدفعه چشمات سیاهی رفت
...
چشمامو باز کردم باصدای جیمین به دورم نگاه کردم
+ا. ت بهوش اومدی
_ها؛ آره
یکدفعه مامان اومد
×ا.ت دخترم حالت خوبه
_آره
زن عمو÷مبارک باشه
_ چی؟
۹.۸k
۰۷ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.