گربه وحشی
گربه وحشی
پارت ۶
ویو ات
داشتم غذا درست میکردم که زنگ در زده شد رفتم ببینم کیه...
اون یه مرد غریبه بود (ها ها ها پشماتون کز خورد؟ 🥸🤪) آیفون رو برداشتن گفتم کیه؟ گفت مسئول اداره برق گفتم بفرمایید در رو باز کردم و اومد تو تا آخرش که کار داشت من پشت آیفون بودم داشتم میدیدمش تا وقتی که رفت بیرون. بعدش رفتم ادامه ی غذامو درست کنم ...
.
ویو جیمین
زنگ در خونه ی ات رو زدم ولی یه خانومه دیگه برداشت گفت کیه؟ منزل خانم مین ات اینجاست؟ گفت نه. خونه ی بغلیه گفتم ممنون خدافظ گفت خواهش میکنم.
رفتم زنگ خونه ی بغلی رو زدم...
.
ویو ات
داشتم ادامه ی غذامو درست میکردم که برای بار دوم زنگ خونه خورد. شعله، ی غذا رو کم کردم و رفتم ببینم کیه. رفتم آیفون رو برداشتم گفتم کیه؟...
.
ویو جیمین
وقتی که گفت کیه گفتم: منزل خانم مین ات؟ گفت:بله شما؟ گفتم: من پارک جیمینم یکم کارتون داشتم.
.
ویو ات
گفتم کیه گفت پارک جیمینم کارتون دارم آیفون رو زدم گفتم بفرمایید داخل
اونم گفت باشه.
.
ویو وقتی جیمین اومد
جیمین امد بالا و نشست روی یکی از مبلا ات هم رفت تا غذارو بکشه(تقریبا آماده شده بود) ایندفعه به جای ۱ نفر، برای دونفر میز چید. در همین حین اسنو از طبقه ی بالا دوید پایین و وقتی با چهره ی جیمین رو به رو شد بهش غرش کرد. ات صدای اسنو رو شنید و دوید سمتش اسنو رو بغل گرفت و گفت هیش هیششش اسنو اون دوستمه. با این حرف اسنو آروم گرفت و پرید بغل جیمین جیمینم که انگار خوشش اومده بود اسنو رو ناز و نوازش کرد تا وقتی که ات جیمین رو قدا زد برای ناهار.
.
.
.
.
.
.
شرطا: ۶ کامنت
پارت ۶
ویو ات
داشتم غذا درست میکردم که زنگ در زده شد رفتم ببینم کیه...
اون یه مرد غریبه بود (ها ها ها پشماتون کز خورد؟ 🥸🤪) آیفون رو برداشتن گفتم کیه؟ گفت مسئول اداره برق گفتم بفرمایید در رو باز کردم و اومد تو تا آخرش که کار داشت من پشت آیفون بودم داشتم میدیدمش تا وقتی که رفت بیرون. بعدش رفتم ادامه ی غذامو درست کنم ...
.
ویو جیمین
زنگ در خونه ی ات رو زدم ولی یه خانومه دیگه برداشت گفت کیه؟ منزل خانم مین ات اینجاست؟ گفت نه. خونه ی بغلیه گفتم ممنون خدافظ گفت خواهش میکنم.
رفتم زنگ خونه ی بغلی رو زدم...
.
ویو ات
داشتم ادامه ی غذامو درست میکردم که برای بار دوم زنگ خونه خورد. شعله، ی غذا رو کم کردم و رفتم ببینم کیه. رفتم آیفون رو برداشتم گفتم کیه؟...
.
ویو جیمین
وقتی که گفت کیه گفتم: منزل خانم مین ات؟ گفت:بله شما؟ گفتم: من پارک جیمینم یکم کارتون داشتم.
.
ویو ات
گفتم کیه گفت پارک جیمینم کارتون دارم آیفون رو زدم گفتم بفرمایید داخل
اونم گفت باشه.
.
ویو وقتی جیمین اومد
جیمین امد بالا و نشست روی یکی از مبلا ات هم رفت تا غذارو بکشه(تقریبا آماده شده بود) ایندفعه به جای ۱ نفر، برای دونفر میز چید. در همین حین اسنو از طبقه ی بالا دوید پایین و وقتی با چهره ی جیمین رو به رو شد بهش غرش کرد. ات صدای اسنو رو شنید و دوید سمتش اسنو رو بغل گرفت و گفت هیش هیششش اسنو اون دوستمه. با این حرف اسنو آروم گرفت و پرید بغل جیمین جیمینم که انگار خوشش اومده بود اسنو رو ناز و نوازش کرد تا وقتی که ات جیمین رو قدا زد برای ناهار.
.
.
.
.
.
.
شرطا: ۶ کامنت
۲۳.۸k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.