ادامه تک پارتی جونکوک.
که دیدم پیک پیتزا وایستاده تو اتاق جیغ کشیدم . ا/ ت: عوضی تو تو اتاق چی کار میکنی کی به تو اجازه داد بیای تو گمشو بیرون. پیک پیتزا: الان هرچقدر داد بزنی کسی صداتو نمیشنوه پس به نفعته ک باهام همکاری کنی. ا/ ت: میخواست بهم تجا* وز کنه. ا/ ت: برو بیرون ترو خدا هر چقدر بخوای بهت پول میدم فقط دست بهم نزن .اما پسره حالیش نبود فکر کنم مست بود .
خونه یونگی: یونگی بچه ها پاشین بریم به ا/ ت سر بزنیم .هوپی: اره خونش به خونه تو نزدیکه کلا ده دقیقه راهه پاشین بریم فقط سر راه شکلات بخریم دوست داره. جیمین لبخندی به هوپی زد و دستشو گذاشت رو شونه هوپی.
خونه ا/ ت: پیک پیتزا تو اتاق وایستاده بود
پیک پیتزا: گوش کن الان میرم تو حال اگ تا ۵ دقیقه دیگ آماده شدی امدی ک هیچ اگ نه میام با زور میبرمت فهمیدی. گوشیتم میبرم. هوس نکنی زنگ بزنی به پلیس .
ا/ ت: ترسیده بودم نمیدونستم چیکار کنم نشستم گوشه اتاق .بعد ۵ دقیقه پسره آمد تو .
پیک پیتزا: اه تو که هنوز آماده نشدی پس باید با زور بیام پیشت پسره امد جلو
ا/ ت: گوش کن التماست میکنم بهت پول میدم برو عقب . پسره حالیش نبود آمد جلو دستامو محکم گرفت و خودشو بهم نزدیک کرد اما همین ک میخواست لباشو بزاره رو لبام نامجون آمد از لباسش کشید بردتش عقب نامجون یه مشت زد به پسره.
نامجون: تهیونگ برو زنگ بزن به پلیس بیان این کثافت ببرن. جیمین: ا/ ت دست بهت نزد که اگ اذیتت کرده بگو همین جا دفنش کنم. ا/ ت: نه من خوبم ولی شما .. اینجا... چیکار میکنید. نامجون: راستش باید از یونگی تشکر کنی گفت بیایم بهت سر بزنیم و مثل اینکه به موقع هم رسیدیم.
یک ساعت بعد: رو مبل با پسرا نشسته بودیم .
یونگی: ا/ ت جان از جیمین شنیدم امروز میخواستی خودکشی کنی اره؟ ا/ ت: اره دیگ نمی تونستم تحمل کنم . یونگی: گوش کن حال ما هم بده ولی این راهش نیست ک بخوای خودتو بکشی . اصلا.... بیا... بیا بریم خونه من ک تنها نباشی البته خونه من تنها نیست باید از پسرا هم اجازه بگیرم پسرا مشکلی نیست ا/ ت بیاد پیشمون؟ پسرا: نه مشکلی نیست.
جین: مشکلی نیست ولی شاید ا/ ت با ما راحت نباشه میدونید ک چی میگم.
یونگی: ا/ ت تو بیا به دوست دخترمم میگم بیاد پیشت شما هم باهم دوستید میگم بیاد پیشت. ا/ ت: راستش..... خب...
تهیونگ: باید بیای پیشمون ا/ ت واسه خودتم خوبه تنها نیستی.
ا/ ت: وسایلمو جمع کردم چند دست لباس و لوازم آرایش برداشتم .
جیمین: آماده ا/ ت بیا دیگه....
ا/ ت : امدم بیا چمدونمو بگیر سنگینه .
جیمین: خسته نشی ها کلا چند تا پله باید بیای پایین .
لبخندی بهش زدم تا تو هستی چرا من بیارم.
جیمین: خیلی پرویی ها ا/ ت خانم.
خونه یونگی: ا/ ت: پسرا داشتن فیلم میدین اما من چون سرم درد میکرد تو اتاق دراز کشیدم رو تخت چشمامو بستم و یهو یه پیام واسه گوشیم آمد..........
دوستان لایک ها کم شده ها لطفا لایک کنید
ممنون میشم ❤😔😔
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#تهیونگ
#جیمین
#نامجون
#جیمین
#کیوت
#کلیپ
#کیپاپ
خونه یونگی: یونگی بچه ها پاشین بریم به ا/ ت سر بزنیم .هوپی: اره خونش به خونه تو نزدیکه کلا ده دقیقه راهه پاشین بریم فقط سر راه شکلات بخریم دوست داره. جیمین لبخندی به هوپی زد و دستشو گذاشت رو شونه هوپی.
خونه ا/ ت: پیک پیتزا تو اتاق وایستاده بود
پیک پیتزا: گوش کن الان میرم تو حال اگ تا ۵ دقیقه دیگ آماده شدی امدی ک هیچ اگ نه میام با زور میبرمت فهمیدی. گوشیتم میبرم. هوس نکنی زنگ بزنی به پلیس .
ا/ ت: ترسیده بودم نمیدونستم چیکار کنم نشستم گوشه اتاق .بعد ۵ دقیقه پسره آمد تو .
پیک پیتزا: اه تو که هنوز آماده نشدی پس باید با زور بیام پیشت پسره امد جلو
ا/ ت: گوش کن التماست میکنم بهت پول میدم برو عقب . پسره حالیش نبود آمد جلو دستامو محکم گرفت و خودشو بهم نزدیک کرد اما همین ک میخواست لباشو بزاره رو لبام نامجون آمد از لباسش کشید بردتش عقب نامجون یه مشت زد به پسره.
نامجون: تهیونگ برو زنگ بزن به پلیس بیان این کثافت ببرن. جیمین: ا/ ت دست بهت نزد که اگ اذیتت کرده بگو همین جا دفنش کنم. ا/ ت: نه من خوبم ولی شما .. اینجا... چیکار میکنید. نامجون: راستش باید از یونگی تشکر کنی گفت بیایم بهت سر بزنیم و مثل اینکه به موقع هم رسیدیم.
یک ساعت بعد: رو مبل با پسرا نشسته بودیم .
یونگی: ا/ ت جان از جیمین شنیدم امروز میخواستی خودکشی کنی اره؟ ا/ ت: اره دیگ نمی تونستم تحمل کنم . یونگی: گوش کن حال ما هم بده ولی این راهش نیست ک بخوای خودتو بکشی . اصلا.... بیا... بیا بریم خونه من ک تنها نباشی البته خونه من تنها نیست باید از پسرا هم اجازه بگیرم پسرا مشکلی نیست ا/ ت بیاد پیشمون؟ پسرا: نه مشکلی نیست.
جین: مشکلی نیست ولی شاید ا/ ت با ما راحت نباشه میدونید ک چی میگم.
یونگی: ا/ ت تو بیا به دوست دخترمم میگم بیاد پیشت شما هم باهم دوستید میگم بیاد پیشت. ا/ ت: راستش..... خب...
تهیونگ: باید بیای پیشمون ا/ ت واسه خودتم خوبه تنها نیستی.
ا/ ت: وسایلمو جمع کردم چند دست لباس و لوازم آرایش برداشتم .
جیمین: آماده ا/ ت بیا دیگه....
ا/ ت : امدم بیا چمدونمو بگیر سنگینه .
جیمین: خسته نشی ها کلا چند تا پله باید بیای پایین .
لبخندی بهش زدم تا تو هستی چرا من بیارم.
جیمین: خیلی پرویی ها ا/ ت خانم.
خونه یونگی: ا/ ت: پسرا داشتن فیلم میدین اما من چون سرم درد میکرد تو اتاق دراز کشیدم رو تخت چشمامو بستم و یهو یه پیام واسه گوشیم آمد..........
دوستان لایک ها کم شده ها لطفا لایک کنید
ممنون میشم ❤😔😔
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#تهیونگ
#جیمین
#نامجون
#جیمین
#کیوت
#کلیپ
#کیپاپ
۱۷.۸k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.