مافیا ها
مافیا ها
پارت ۱
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ویو ا/ت
از خواب بلند شدم و رفتم لباسام رو پوشیدم صبحونه نخوردم یعنی هیچی نیست که بخورم رفتم مدرسه اصلا حالم خوب نبود و امتحان داشتم خیلی استرس داشتم امتحان رو دادم و ۲۰ شدم و رفتم بیرون که جنی ،جوکیونگ،سوریون رو دیدم برگشتم به کلاس ولی اونا منو دیدن(قلدر بودن) صدام کردن و بردن به جایی که اشغال هارو میریختن کتکم زدن
جنی:دختره ی عوضی مگه بهت نگفته بودم امتحانت رو خراب کنی ها؟
ا/ت:م...میخ..میخواستم ولی
سوریون:ولی نداره یادت رفته باید جنی اون بورسیه رو بگیره؟
جنی:معلومه😐
ا/ت:منو ببخش خواهش میکنم هر کاری بگی میکنم فقط منو نزن😢
جنی:خب امشب بیا به پارتی که میخوام برم
ا/ت:چی؟ ولی
جنی:ها چیه مگه نگقتی هر کاری بگی میکنی بکن دیگهه
ا/ت:باشه باشه میام س..ساع..ساعت چند؟
جوکیونگ:ساعت ۸ من میام دنبالت
ا/ت:باشه
اهه چرا گفتم اخه 😣لباس ندارم که
مجبور شدم پولی که خیلی زحمت کشیدم رو بدم به یه لباس
(ساعت ۸ شد)
الان میاد وای خیلی استرس دارم
جوکیونگ امد و سوار شدم سوریون و جنی هم بود
جنی:این دیگه چیه پوشیدی؟
ا/ت:لباس
جنی:میمون،خودم میدنم خیلی زشته بیا اینو بپوش
(لباسا رو هرجور میخاید تصور کنید)
رسیدیم لباسی که جنی داد رو پوشیدم خیلی کوتاه بود و یکم معذب بودم😓
رفتیم به پارتی خیلی شلوغ بود و همه جا نوشیدنی و ادمای مست بود سعی کردم زیاد ننوشم تا مست نشم
جنی:بیا ا/ت اینجا
جنی:این ا/ت دوست صمیمیم تظاهر کن که دوست صمیمیم هستی(اروم تو گوشش گفت)
ا/ت:باشه
یون چول(اسم پسره):ا/ت دوست پسر داری؟
ا/ت:نه
یون چول:اوکی
جنی:چت شده چرا اینجوری میکنی
ا/ت:چیکار میکنم که؟
جنی:خیلی سرد باهاش حرف زدی باید صمیمی حرف بزنی تا باهات ارتباط برقرار کنن
ا/ت:(تو دلش گفت)اوفففف
من رفتم به سرویس بهداشتی سرویس بهداشتی مردا کار نمی کرد و دختر پسر تو یه سرویس بهداشتی بود
امدم بیرون و دستام رو شستم که....
شرط دارم
۵ تا لایک
۵ تا کامنت
پارت ۱
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ویو ا/ت
از خواب بلند شدم و رفتم لباسام رو پوشیدم صبحونه نخوردم یعنی هیچی نیست که بخورم رفتم مدرسه اصلا حالم خوب نبود و امتحان داشتم خیلی استرس داشتم امتحان رو دادم و ۲۰ شدم و رفتم بیرون که جنی ،جوکیونگ،سوریون رو دیدم برگشتم به کلاس ولی اونا منو دیدن(قلدر بودن) صدام کردن و بردن به جایی که اشغال هارو میریختن کتکم زدن
جنی:دختره ی عوضی مگه بهت نگفته بودم امتحانت رو خراب کنی ها؟
ا/ت:م...میخ..میخواستم ولی
سوریون:ولی نداره یادت رفته باید جنی اون بورسیه رو بگیره؟
جنی:معلومه😐
ا/ت:منو ببخش خواهش میکنم هر کاری بگی میکنم فقط منو نزن😢
جنی:خب امشب بیا به پارتی که میخوام برم
ا/ت:چی؟ ولی
جنی:ها چیه مگه نگقتی هر کاری بگی میکنی بکن دیگهه
ا/ت:باشه باشه میام س..ساع..ساعت چند؟
جوکیونگ:ساعت ۸ من میام دنبالت
ا/ت:باشه
اهه چرا گفتم اخه 😣لباس ندارم که
مجبور شدم پولی که خیلی زحمت کشیدم رو بدم به یه لباس
(ساعت ۸ شد)
الان میاد وای خیلی استرس دارم
جوکیونگ امد و سوار شدم سوریون و جنی هم بود
جنی:این دیگه چیه پوشیدی؟
ا/ت:لباس
جنی:میمون،خودم میدنم خیلی زشته بیا اینو بپوش
(لباسا رو هرجور میخاید تصور کنید)
رسیدیم لباسی که جنی داد رو پوشیدم خیلی کوتاه بود و یکم معذب بودم😓
رفتیم به پارتی خیلی شلوغ بود و همه جا نوشیدنی و ادمای مست بود سعی کردم زیاد ننوشم تا مست نشم
جنی:بیا ا/ت اینجا
جنی:این ا/ت دوست صمیمیم تظاهر کن که دوست صمیمیم هستی(اروم تو گوشش گفت)
ا/ت:باشه
یون چول(اسم پسره):ا/ت دوست پسر داری؟
ا/ت:نه
یون چول:اوکی
جنی:چت شده چرا اینجوری میکنی
ا/ت:چیکار میکنم که؟
جنی:خیلی سرد باهاش حرف زدی باید صمیمی حرف بزنی تا باهات ارتباط برقرار کنن
ا/ت:(تو دلش گفت)اوفففف
من رفتم به سرویس بهداشتی سرویس بهداشتی مردا کار نمی کرد و دختر پسر تو یه سرویس بهداشتی بود
امدم بیرون و دستام رو شستم که....
شرط دارم
۵ تا لایک
۵ تا کامنت
۵.۳k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.