مافیای خرگوشی
Part 1
کوک: داشتم با تهیونگ از خیابون میگذشتم که یه خانوم بهم گفت
ا/ت: خرگوشششششییی...تو چقدر شبیه خرگوشیییی
ته:😂
کوک: زهرمار😒
ا/ت: توهم شبیه خرس...نه..نه ببری..شبیه دوتاشونی
ته: مرسی:/
کوک: شما؟
ا/ت: من ا/تم..خوشبختم
کوک: منم همینطور
بادیگارد: آقا این خانوم دختر آقای پارک جی هو هستن..از طرف پدرش ضربه خورده چون نمیخواد مافیا بشه پدرش هر روز میزنتش یا...
کوک: یا؟
بادیگارد: با...با دستگاه بی..بی دی اس ام..بهش تجاوز میکنه
کوک و ته: چیییی
کوک: دلم به حال دختره سوخت..اونم با این روحیه پر انرژیش
ته: همینه که میگن فردی که زیاد میخنده درداش زیاده
*عمارت ا/ت*
ا/ت: بابا؟ ( ترس)
ب/ت: کدوم گوری بودی؟
ا/ت: دد..داشتم دارو میگرفتم
ب/ت: از گوشش گرفتم و کشون کشون بردمش انباری*
ا/ت: جیغ * نههههه
*
کوک: آقای لییی جی پی اس..جی پی اس ا/ت رو پیدا کن عجله کن
بادیگارد: پیدا کردم..پیدا کردم*...آدرس﷼^-٪^#٪﷼&&
کوک: گازشو گرفتم و رفتم عمارت آقای پارک*
ا/ت: ب..ا..با..ت..ت مو..مش...ک..کک.کن
کوک: با افردام به عمارت حمله کردیم و افردا پارک رو گروگان گرفتیم*..رئیستون کوو
* فلش بک به چند دقیقه قبل*
کوک: من باید اون دختر رو پیدا کنم
ته: چرا برات مهمه
کوک: اولین بار تو مهمونی جیهوپ دیدمش.. و همونجا عاشقش شدمم
* پایان فلش بک*
بادیگارد پارک: تت..تو اتاق شکنجه هستن..ب..با دخترشون
کوک: پاهام خشک شد*
کوک: داشتم با تهیونگ از خیابون میگذشتم که یه خانوم بهم گفت
ا/ت: خرگوشششششییی...تو چقدر شبیه خرگوشیییی
ته:😂
کوک: زهرمار😒
ا/ت: توهم شبیه خرس...نه..نه ببری..شبیه دوتاشونی
ته: مرسی:/
کوک: شما؟
ا/ت: من ا/تم..خوشبختم
کوک: منم همینطور
بادیگارد: آقا این خانوم دختر آقای پارک جی هو هستن..از طرف پدرش ضربه خورده چون نمیخواد مافیا بشه پدرش هر روز میزنتش یا...
کوک: یا؟
بادیگارد: با...با دستگاه بی..بی دی اس ام..بهش تجاوز میکنه
کوک و ته: چیییی
کوک: دلم به حال دختره سوخت..اونم با این روحیه پر انرژیش
ته: همینه که میگن فردی که زیاد میخنده درداش زیاده
*عمارت ا/ت*
ا/ت: بابا؟ ( ترس)
ب/ت: کدوم گوری بودی؟
ا/ت: دد..داشتم دارو میگرفتم
ب/ت: از گوشش گرفتم و کشون کشون بردمش انباری*
ا/ت: جیغ * نههههه
*
کوک: آقای لییی جی پی اس..جی پی اس ا/ت رو پیدا کن عجله کن
بادیگارد: پیدا کردم..پیدا کردم*...آدرس﷼^-٪^#٪﷼&&
کوک: گازشو گرفتم و رفتم عمارت آقای پارک*
ا/ت: ب..ا..با..ت..ت مو..مش...ک..کک.کن
کوک: با افردام به عمارت حمله کردیم و افردا پارک رو گروگان گرفتیم*..رئیستون کوو
* فلش بک به چند دقیقه قبل*
کوک: من باید اون دختر رو پیدا کنم
ته: چرا برات مهمه
کوک: اولین بار تو مهمونی جیهوپ دیدمش.. و همونجا عاشقش شدمم
* پایان فلش بک*
بادیگارد پارک: تت..تو اتاق شکنجه هستن..ب..با دخترشون
کوک: پاهام خشک شد*
۲.۷k
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.