مافیای یونگی پارت 19
از زبان راوی
فروشنده رف لباس رو اوزد همون رنگ سایز ا/ت عصبی از دست فروشنده گرف رف پرو
یونگی:ا/ت خیلی عصبی بود اهمیت ندادم تویه دادم دیوار منتظرش موندم سرم تو گوشی کردم بیبینم چه خبر از شرکت ایمیل کی برام باید میفرستاد رائون فرستاده یا نه
ا/ت:داشتم با خودم تو پرو غر میزدم حرصی لباس هام در میوردم حالم داش از اینجا بهم میخورد اینقد جای تنگی بود از جاهای تنگی حالم بد میشد زودتر خواستم لباسم بپوشم پوشیدم اومدم بیرون بیبین چطوره چشم( غره رفتم بهش)
یونگی:وقتی سرم بالا اوردم واقعا دهنم باز موند خیلی جذاب شده بود همون جا میخواستمش تازه دیکم خوابیده بود نزدیکش شدم کمرش گرفتم سرم بردم دم گوشش کیتن زیادی خوشگل نشدی؟(با صدای دورگش)
یونگی:در کمال تعجب بودم واقعا داشتم شاخ در میوردم این همون یونگی بود از این نزدیک بودنش حالم داش بدتر میشد اصلا نمیخواستم بهم تا این حد نزدیک بشه صدای فاکیش خیلی خوب بود وقتی کیتن میگف تعجب میکردم اینکه چرا میگه یکم تکون خوردم آقای مین بسه من میرم لباس هامو در بیارم بریم زود بدون منتظر حرف دستاش رو از دور کمرم باز کردم رفتم پرو اون جای بسته دیگه رو مخ بود لباسم رو زود پوشیدم
یونگی:وقتی خودم اومدم ا/ت رفته بود لبخند زدم منتظرش موندم بیاد همش تو ذهنم داشتم بهش فک میکردم
ا/ت:بیرون اومدم لباس رو دادم دست یونگی
یونگی:بردم حسابش کردم
فروشنده:ممنون بازم بیاین
یونگی:سر تکون داد دست ا/ت رو گرف برد
ا/ت:کاری نمیکردم فقط تموم حواستم به دستاش بود به اون انگشت های کشیدش و رگاش که برجسته بود واقعا دلم ضعف کرد براش
یونگی:هوی الو دو ساعته باتوعم ها
ا/ت:به خودم اومدم عا ....ببخشید نشنیدم چیشده
یونگی:بله دیگه تموم حواست به دستم باشه نمیشنوم منم
ا/ت:از خود راضی من هیچ دستات نگا نکردم داشتم به اینکه چطور تورو خفه کنم فک میکردم
یونگی:بل بل تو گفتی من باور کردم سوار شو بریم
ا/ت:دیگه چیزی نگفتم سوار ماشین شدم
یونگی:نشستم روندم
کاتتتت اینم دو پارت پشت سر هم گذاشتم خب تصمیم گرفتم فیک رو ادامه بدم و حالم اوکی شد ادامه میدم فیک رو و بعد تموم فیک یونگی یه فیک دیگه شروع میکنم
لایک۲۰
کامنت۱۰۰
فروشنده رف لباس رو اوزد همون رنگ سایز ا/ت عصبی از دست فروشنده گرف رف پرو
یونگی:ا/ت خیلی عصبی بود اهمیت ندادم تویه دادم دیوار منتظرش موندم سرم تو گوشی کردم بیبینم چه خبر از شرکت ایمیل کی برام باید میفرستاد رائون فرستاده یا نه
ا/ت:داشتم با خودم تو پرو غر میزدم حرصی لباس هام در میوردم حالم داش از اینجا بهم میخورد اینقد جای تنگی بود از جاهای تنگی حالم بد میشد زودتر خواستم لباسم بپوشم پوشیدم اومدم بیرون بیبین چطوره چشم( غره رفتم بهش)
یونگی:وقتی سرم بالا اوردم واقعا دهنم باز موند خیلی جذاب شده بود همون جا میخواستمش تازه دیکم خوابیده بود نزدیکش شدم کمرش گرفتم سرم بردم دم گوشش کیتن زیادی خوشگل نشدی؟(با صدای دورگش)
یونگی:در کمال تعجب بودم واقعا داشتم شاخ در میوردم این همون یونگی بود از این نزدیک بودنش حالم داش بدتر میشد اصلا نمیخواستم بهم تا این حد نزدیک بشه صدای فاکیش خیلی خوب بود وقتی کیتن میگف تعجب میکردم اینکه چرا میگه یکم تکون خوردم آقای مین بسه من میرم لباس هامو در بیارم بریم زود بدون منتظر حرف دستاش رو از دور کمرم باز کردم رفتم پرو اون جای بسته دیگه رو مخ بود لباسم رو زود پوشیدم
یونگی:وقتی خودم اومدم ا/ت رفته بود لبخند زدم منتظرش موندم بیاد همش تو ذهنم داشتم بهش فک میکردم
ا/ت:بیرون اومدم لباس رو دادم دست یونگی
یونگی:بردم حسابش کردم
فروشنده:ممنون بازم بیاین
یونگی:سر تکون داد دست ا/ت رو گرف برد
ا/ت:کاری نمیکردم فقط تموم حواستم به دستاش بود به اون انگشت های کشیدش و رگاش که برجسته بود واقعا دلم ضعف کرد براش
یونگی:هوی الو دو ساعته باتوعم ها
ا/ت:به خودم اومدم عا ....ببخشید نشنیدم چیشده
یونگی:بله دیگه تموم حواست به دستم باشه نمیشنوم منم
ا/ت:از خود راضی من هیچ دستات نگا نکردم داشتم به اینکه چطور تورو خفه کنم فک میکردم
یونگی:بل بل تو گفتی من باور کردم سوار شو بریم
ا/ت:دیگه چیزی نگفتم سوار ماشین شدم
یونگی:نشستم روندم
کاتتتت اینم دو پارت پشت سر هم گذاشتم خب تصمیم گرفتم فیک رو ادامه بدم و حالم اوکی شد ادامه میدم فیک رو و بعد تموم فیک یونگی یه فیک دیگه شروع میکنم
لایک۲۰
کامنت۱۰۰
۱۵.۸k
۰۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.