سناریو سنجو
.
.
.
مایکی:سانزو تو اخراجی
سانزو:اصلا برام مهم نیست
میتسویا: ما...ما...مایکی
باجی:یکی دیگه هم رفت
باجی:مایکی پشت سرت
مایکی ناکار میشه و بقیه میبرنش بیمارستان
سنجو:این قدر سریع بود که کسی نفهمید من مایکی رو از پشت زدم 😏
احمقا
واکاسا تو فکر: ما بردیم 🤙😏
اها پس بونتن شکست ناپذیر این بود
شاید هم ما خیلی قوی بودیم مخصوصاً فرمانده براهمن 😄 یعنی سنجو 🌚🖤
هعی
سنجو:خب به مناسبت اینکه بردیم
همتون مرخصی دارین😄😏
فردای آن شب
سنجو: واکاسااا توهم باید بیای
سانزو واکاسا تو هم بیا خب.
واکاسا:ام خب
یوزها در گوش آکانه:یک سوال چرا واکاسا رو زور میکنن بیاد
اکانه:منم مثل تو نمیدونم
ران ریندو: هواپیما الان میره
هینا:بریم دیگه
تاکمیچی:بچه ها بیاید
واکاسا:باش میام
سنجوو:وای مرسی
اونا تو هواپیما
سنجو: واکاسا میدونی کی میرسیم
واکاسا:نه نمیدونم اروم تر حرف بزن بقیه خوابن🥱
.
.
مایکی:سانزو تو اخراجی
سانزو:اصلا برام مهم نیست
میتسویا: ما...ما...مایکی
باجی:یکی دیگه هم رفت
باجی:مایکی پشت سرت
مایکی ناکار میشه و بقیه میبرنش بیمارستان
سنجو:این قدر سریع بود که کسی نفهمید من مایکی رو از پشت زدم 😏
احمقا
واکاسا تو فکر: ما بردیم 🤙😏
اها پس بونتن شکست ناپذیر این بود
شاید هم ما خیلی قوی بودیم مخصوصاً فرمانده براهمن 😄 یعنی سنجو 🌚🖤
هعی
سنجو:خب به مناسبت اینکه بردیم
همتون مرخصی دارین😄😏
فردای آن شب
سنجو: واکاسااا توهم باید بیای
سانزو واکاسا تو هم بیا خب.
واکاسا:ام خب
یوزها در گوش آکانه:یک سوال چرا واکاسا رو زور میکنن بیاد
اکانه:منم مثل تو نمیدونم
ران ریندو: هواپیما الان میره
هینا:بریم دیگه
تاکمیچی:بچه ها بیاید
واکاسا:باش میام
سنجوو:وای مرسی
اونا تو هواپیما
سنجو: واکاسا میدونی کی میرسیم
واکاسا:نه نمیدونم اروم تر حرف بزن بقیه خوابن🥱
۸۲۵
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.