part : 6
ویو تهیونگ :
که یوهو یادم اومد که ممکنه دیگه حتی این خنده های فیکشم نبینم و به هق هق افتادم که اعضا نگران شدن و گفتن
@ هی هی! ته ته چی شده ؟
& آخه تو تاوقتی که دوتا ورد واید هندسام تو زندگیت داری که حتی نباید اخمت بگیره ( خودشو با میرای رو میگه )
^ عه عه .... کوچولو گریه نکن
+ هق ... م.من .... هق د.دیگه ن.نمی هق ت.تونم هق ا.این ل.لبخندای هق شیرینشو هق ب.بینم ؟
* عه تهیونگ چی می گی ؟
ویو میرای
وقتی دیدم تهیونگ با هق هق اینارو گفت منم بغضم گرفت با صدای بلند گفتم
_ تهیونگا ! من هیچوقت تنهات نمی زارم ! لبخندای من همیشه برای توعه!
همه اعضا باهم = اااااااوووووو
ویو تهیونگ
وقتی میرای این چیزارو بهم گفت نتونستم خودمو کنترل کنم و .........
چیه منتظری ؟😐
دیگه این پارت تموم شد !😜✌️
نا پارت بعدی بای بای 👋🤤
که یوهو یادم اومد که ممکنه دیگه حتی این خنده های فیکشم نبینم و به هق هق افتادم که اعضا نگران شدن و گفتن
@ هی هی! ته ته چی شده ؟
& آخه تو تاوقتی که دوتا ورد واید هندسام تو زندگیت داری که حتی نباید اخمت بگیره ( خودشو با میرای رو میگه )
^ عه عه .... کوچولو گریه نکن
+ هق ... م.من .... هق د.دیگه ن.نمی هق ت.تونم هق ا.این ل.لبخندای هق شیرینشو هق ب.بینم ؟
* عه تهیونگ چی می گی ؟
ویو میرای
وقتی دیدم تهیونگ با هق هق اینارو گفت منم بغضم گرفت با صدای بلند گفتم
_ تهیونگا ! من هیچوقت تنهات نمی زارم ! لبخندای من همیشه برای توعه!
همه اعضا باهم = اااااااوووووو
ویو تهیونگ
وقتی میرای این چیزارو بهم گفت نتونستم خودمو کنترل کنم و .........
چیه منتظری ؟😐
دیگه این پارت تموم شد !😜✌️
نا پارت بعدی بای بای 👋🤤
۸.۴k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.