پارت ۸
چند دقیقه همینطور تو چشای هم نگاه میکردم که یهو زدم زیر خنده
+چیشد الان چرا میخندی
_وقتی تو چشای یکی نگاه میکنم بعد چند دقیقه خود به خودت خندم میگیره
+خدا شفات بده
_کصخلی درمون نداره(خنده)
+میگم که وگرنه تو تا الان آدم شده بودی (خنده) خب دیگه بسه بلند شو بریم صبحونه بخوریم خیلی گشنمه الان تو رو میخورم
_نه منو نخور پاشو بریم
بلند شدیم و لباس پوشیدیم رفتم جلو آینه موهامو شونه بزنم
+واووو یونا چقدر موهات بلنده یه مترشو بده به من
_برو قیچی رو بیار همش برای تو اصلا خب
+من شوخی کردم اگه جرعت داری فقط یه ذرشو کوتاه کن
_هوووف بله دیگه دردسر و شستن و شونه کردن اینا رو که شما نمیکشی همه رو من باید انجام بدم
+ولی ارزششو داره خیلی خوشگله درست مث خودت عسلم
_مرسی چرا بهم میگی عسلم
+چون شبیه عسلی خیلی خوشمزه و شیرینی و من عاشقتم
_منم عاشقتم
+میشه موهاتو من شونه بزنم
_اره عزیزم
از زبان کوک :
رفتم سمتش شونه رو برداشتم و موهای بلندشو شونه زدم چقدر نرم و لطیف بود حس خوبی بهم میداد الان دیگه مطمئن شدم که واقعا عاشقشم دختره کیوت ناز دیگه برای همیشه مال منه نه مال کس دیگه ای
_جونکوک
+جانم عزیزم
_میکم مگه تو سیگار میکشی
+خب آره بیشتر اوقات
_چییی؟؟؟ولی اگه منو دوست داری نباید سیگار بکشی
+چرا(خنده)
_چون برات ضرر داره
+مهم نیس
_یعنی چییییی مهم نیس همین که من گفتم دیگه سیگار نمیکشی فهمیدی
+نه بابا از کی تو دستور میدی
_از الان
+خیلی خب باشه عسلم اگه تو اینو میخوای باشه (خنده)
از زبان یونا :
بعد اینکه موهامو شونه زد بلند شدم و یکم آرایش کردم و دست همو گرفتیم و رفتیم پایین میز صبحونه آماده بود نشستیم صبحونه خوردیم و بعد من رفتم تو حیاط تا یکم قدم بزنم اونم رفت تو اتاق کارش تا کاراشو انجام بده چشمم به گل ها افتاد رفتم سمتشون و با عشق بهشون اب دادم و با لبخند بهشون نگاه میکردم که دیدم یکی از پشت بغلم کرد
+چیکار میکنی خانومم
_دارم به گلا میدم
+گل ها رو دوست داری
_خیلی زیاد
+میخوای برای تو باشن هر کدومو بخوای میتونی بچینی
_نه به نظرم اینجا جاش بهتره تا من بخوام زندگیشونو ازشون بگیرم
+باشه عزیزم هر جور تو بخوای
_(لبخند)
برگشتم سمتش و دستمو دور گردنش انداختم و لباشو محکم بوسیدم اونم همراهی کرد
+عاشقتم
_منم همینطور
بعد بغلم کرد و بردم داخل عمارت و رفتیم بالا منو انداخت رو تخت و خیمه زد روم خودشم
+راستی عشقم فردا شب یه مهمونی مافیایی قراره بگیرم و میخوام تو رو به همه نشون بدم و بگم قرارع همسر آینده من باشی
_جونکوک تو واقعا منو دوست داری
+چیکار کنم تا باورت بشه
_اوممم خودتو از پشت بوم پرت کن پایین
+خیلی خب اگه اینجوری بهت ثابت میشه باشه ....
+چیشد الان چرا میخندی
_وقتی تو چشای یکی نگاه میکنم بعد چند دقیقه خود به خودت خندم میگیره
+خدا شفات بده
_کصخلی درمون نداره(خنده)
+میگم که وگرنه تو تا الان آدم شده بودی (خنده) خب دیگه بسه بلند شو بریم صبحونه بخوریم خیلی گشنمه الان تو رو میخورم
_نه منو نخور پاشو بریم
بلند شدیم و لباس پوشیدیم رفتم جلو آینه موهامو شونه بزنم
+واووو یونا چقدر موهات بلنده یه مترشو بده به من
_برو قیچی رو بیار همش برای تو اصلا خب
+من شوخی کردم اگه جرعت داری فقط یه ذرشو کوتاه کن
_هوووف بله دیگه دردسر و شستن و شونه کردن اینا رو که شما نمیکشی همه رو من باید انجام بدم
+ولی ارزششو داره خیلی خوشگله درست مث خودت عسلم
_مرسی چرا بهم میگی عسلم
+چون شبیه عسلی خیلی خوشمزه و شیرینی و من عاشقتم
_منم عاشقتم
+میشه موهاتو من شونه بزنم
_اره عزیزم
از زبان کوک :
رفتم سمتش شونه رو برداشتم و موهای بلندشو شونه زدم چقدر نرم و لطیف بود حس خوبی بهم میداد الان دیگه مطمئن شدم که واقعا عاشقشم دختره کیوت ناز دیگه برای همیشه مال منه نه مال کس دیگه ای
_جونکوک
+جانم عزیزم
_میکم مگه تو سیگار میکشی
+خب آره بیشتر اوقات
_چییی؟؟؟ولی اگه منو دوست داری نباید سیگار بکشی
+چرا(خنده)
_چون برات ضرر داره
+مهم نیس
_یعنی چییییی مهم نیس همین که من گفتم دیگه سیگار نمیکشی فهمیدی
+نه بابا از کی تو دستور میدی
_از الان
+خیلی خب باشه عسلم اگه تو اینو میخوای باشه (خنده)
از زبان یونا :
بعد اینکه موهامو شونه زد بلند شدم و یکم آرایش کردم و دست همو گرفتیم و رفتیم پایین میز صبحونه آماده بود نشستیم صبحونه خوردیم و بعد من رفتم تو حیاط تا یکم قدم بزنم اونم رفت تو اتاق کارش تا کاراشو انجام بده چشمم به گل ها افتاد رفتم سمتشون و با عشق بهشون اب دادم و با لبخند بهشون نگاه میکردم که دیدم یکی از پشت بغلم کرد
+چیکار میکنی خانومم
_دارم به گلا میدم
+گل ها رو دوست داری
_خیلی زیاد
+میخوای برای تو باشن هر کدومو بخوای میتونی بچینی
_نه به نظرم اینجا جاش بهتره تا من بخوام زندگیشونو ازشون بگیرم
+باشه عزیزم هر جور تو بخوای
_(لبخند)
برگشتم سمتش و دستمو دور گردنش انداختم و لباشو محکم بوسیدم اونم همراهی کرد
+عاشقتم
_منم همینطور
بعد بغلم کرد و بردم داخل عمارت و رفتیم بالا منو انداخت رو تخت و خیمه زد روم خودشم
+راستی عشقم فردا شب یه مهمونی مافیایی قراره بگیرم و میخوام تو رو به همه نشون بدم و بگم قرارع همسر آینده من باشی
_جونکوک تو واقعا منو دوست داری
+چیکار کنم تا باورت بشه
_اوممم خودتو از پشت بوم پرت کن پایین
+خیلی خب اگه اینجوری بهت ثابت میشه باشه ....
۴۳.۶k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.