میپرستمت؛

میپرستمت؛
حتی اگر تو خسته باشی من میپرستمت؛
عاشقتم و عاشقانه می‌پرستمت.
چه اهمیتی دارد چه اتفاقی میفته؟
چه اهمیتی داره که چی میشونم ؟
من احساس های تو رو نمیدونم اما من دوستت دارم، آنتوریومِ مستأشار؛
من تو رو دوستت دارم. قسم به همون نفسایی که می‌کشی قسم به اون چشمات که از هرچیزی برام عزیزتره عاشقتم؛
اره اشکالی نداره هرچقدر دلت میخواد فاصله بگیری یا نزدیک بشی اشکالی نداره هرچی که میگی اشکالی نداره هر چی که میشه؛ من عاشقتم؛ بهت به خودم همیشه قول دادم میمونم؛
میمونم حتی اگه با دستات پسم بزنی
من میمونم و بیشتر بهت عشق می‌ورزم حتی اگه دیگه تنمو به اغوش نکشی؛
من عاشقت میمونم و کنارت میمونم حتی اگر چشمات از دیدنم خسته بشه؛
من سرتو روی سینم می‌زارم و پیشونیتو میبوسم؛
تنتو‌ نوازش میکنم؛ تا بلاخره دلت برای من تنگ بشه؛
فدای یه تار موت.. من آغوشم برات بازه.
من برای بغل گرفتنت ملتمسم
برای بوسیدنت و نوازش کردنت؛ من عاشقت میمونم من میمونم،
حتی اگر لقبای نازنینتو بهم ندی من عاشقت میمونم؛ من میمونم؛ جایی نمیرم؛
چه به‌خودم چه به خودت قول دادم حتی اگه خودت نخواستی یا تیکه تیکه شدم تا آخرین نفسم بمونم؛ من روی قولم میمونم؛
من تا پوست و استخوان بهت مبتلام؛
هیچکس نمیتونه از عشقش دست بکشه؛
نمیتونم ازت دست بکشم؛
دوست داشتن با عاشق بودن فرق داره.
من عاشقتم؛ من بهت محتاجم و این با همه احساس های دیگه فرق داره؛
@قلب من؛