sleep lady
#sleep_lady
#بخواب_خانم_کوچولو
P12
نشستم روی تخت که یونگی از حموم بیرون اومد .
- میخوایی با این لباسا بخوابی
انگار.....
- اما تا صبح له میشی
رفت سمت کمدش و یه پیرهن برداشت و اومد سمتم
- اینو بپوش هرچی باشه از اون لباست بهترع
رفتم و لباسو پوشیدم
با استرس اروم اروم رفتم بیرون و جلوش وایستادم
- اینطوری جلوم ظاهر نشو ، من نمی تونم خودمو کنترل کنم
دستمو کشید و سرم روی بالش گذاشته شد
لبای گرمش آروم روی لبام گذاشته شد
اگه بگم نمی ترسیدم دروغ گفتم
از ترس تمام بدنم می لرزید
با شناختی که ازش داشتم اگه دست بکار میشد دیگه کسی نمی تونست جلوشو بگیره
پاهامو بهم فشار دادم و با دستام یه هول کوچیک بهش دادم
نشستم و توی خودم جمع شدم
خنده ایی کرد ( تو چقد کیوتی )
با یه دستش جفت پاهامو گرفت و کشید که دوباره همونطوری افتادم سر جای اول
چند دقیقه ایی گونمو ناز کرد و سرشو گذاشت کنار سرم
نفسی بیرون داد
با برخورد گرمای نفسش به گردنم خودمو شل کردم
سرمو چرخوندم و توی چشماش زل زدم
چشماشو بست و خندید
دوباره نگام کرد و دستمو گرفت
- دوست داری
همونطوری زل زده بودم بهش
- دوست داری ، امتحانش کنیم
چشمام افتاد پایین
بغلم کرد و سرمو گذاشت روی سینش
صدای تاپ تاپ قلبش مثل یه لالایی یواش یواش به سمت خواب کشوندم ..
چشمامو بستم و با اعتماد کامل وارد دنیای مورد علاقم شدم
___________________________________________
جعر عجب چیزی نوشتم 🤧🩹❤️
اقا منحرف نشین این پارت عاشقانه بودش ...😹🍓
اسلاید دوم همون لباسیه که یونگی بهش داد بابت کیفیت پایین ببخشید خودمم عکسو همینطوری دانلود کردم
#بخواب_خانم_کوچولو
P12
نشستم روی تخت که یونگی از حموم بیرون اومد .
- میخوایی با این لباسا بخوابی
انگار.....
- اما تا صبح له میشی
رفت سمت کمدش و یه پیرهن برداشت و اومد سمتم
- اینو بپوش هرچی باشه از اون لباست بهترع
رفتم و لباسو پوشیدم
با استرس اروم اروم رفتم بیرون و جلوش وایستادم
- اینطوری جلوم ظاهر نشو ، من نمی تونم خودمو کنترل کنم
دستمو کشید و سرم روی بالش گذاشته شد
لبای گرمش آروم روی لبام گذاشته شد
اگه بگم نمی ترسیدم دروغ گفتم
از ترس تمام بدنم می لرزید
با شناختی که ازش داشتم اگه دست بکار میشد دیگه کسی نمی تونست جلوشو بگیره
پاهامو بهم فشار دادم و با دستام یه هول کوچیک بهش دادم
نشستم و توی خودم جمع شدم
خنده ایی کرد ( تو چقد کیوتی )
با یه دستش جفت پاهامو گرفت و کشید که دوباره همونطوری افتادم سر جای اول
چند دقیقه ایی گونمو ناز کرد و سرشو گذاشت کنار سرم
نفسی بیرون داد
با برخورد گرمای نفسش به گردنم خودمو شل کردم
سرمو چرخوندم و توی چشماش زل زدم
چشماشو بست و خندید
دوباره نگام کرد و دستمو گرفت
- دوست داری
همونطوری زل زده بودم بهش
- دوست داری ، امتحانش کنیم
چشمام افتاد پایین
بغلم کرد و سرمو گذاشت روی سینش
صدای تاپ تاپ قلبش مثل یه لالایی یواش یواش به سمت خواب کشوندم ..
چشمامو بستم و با اعتماد کامل وارد دنیای مورد علاقم شدم
___________________________________________
جعر عجب چیزی نوشتم 🤧🩹❤️
اقا منحرف نشین این پارت عاشقانه بودش ...😹🍓
اسلاید دوم همون لباسیه که یونگی بهش داد بابت کیفیت پایین ببخشید خودمم عکسو همینطوری دانلود کردم
۲.۱k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.