ویو کوک
ویو کوک
رسیدیم و همه بادیگارد ها رو مستقر کردم و شروع به شلیک کردیم که یونگی اومد بیرون
کوک = ات منو پس به
یونگی = اون الان مال منه مزاحم نشو
کوک = حروم.زاده برو کنار
شروع به تیر اندازی کردم و بلاخره تیرو زدم وسط سینه اش و رفتم داخل همه اتاق هارو دیدم ولی نبود صدای داد از یه اتاق اومد
ات = کوک کوک کوک کوک کمک کوکیییی ( عربده )
رفتم و خواستم درو باز کنم دیدم قفله
کوک = ات برو کنار
بعد درو شکوندم و رفتم تو و اتو تو بغلم گرفتم و سرش رو نوازش کردم
کوک = حالتون خوبه ( نگران فرا تر از نگران )
ات = هق هق هق کوکیییی ممنونم دلم برات هق تنگ شده بود
کوک = قربونت بشم گریه نکن منم دلم واست تنگ شده بود قند عسلم
ات = یونگی چیشد ؟
کوک = مرد
ات = ( دیگه گریه نکرد و کوک رو محکم بغل کرد )
کوک = جوجه خودمی
ات = بریم خونه کوک
کوک = چشم
داشتیم میرفتیم که یونگی دراز کشیده رو زمین پای ات گرفت و گفت
یونگی = اینو بدون که همیشه دوست داشتم ات
ات = تو هم اینو بدون که هیچ وقت دوست نداشتم یونگی
کوک = افرین ات قشنگم بریم این خودش میمیره
ات = باشه عشقم
ویو یونگی
رسیدیم و همه بادیگارد ها رو مستقر کردم و شروع به شلیک کردیم که یونگی اومد بیرون
کوک = ات منو پس به
یونگی = اون الان مال منه مزاحم نشو
کوک = حروم.زاده برو کنار
شروع به تیر اندازی کردم و بلاخره تیرو زدم وسط سینه اش و رفتم داخل همه اتاق هارو دیدم ولی نبود صدای داد از یه اتاق اومد
ات = کوک کوک کوک کوک کمک کوکیییی ( عربده )
رفتم و خواستم درو باز کنم دیدم قفله
کوک = ات برو کنار
بعد درو شکوندم و رفتم تو و اتو تو بغلم گرفتم و سرش رو نوازش کردم
کوک = حالتون خوبه ( نگران فرا تر از نگران )
ات = هق هق هق کوکیییی ممنونم دلم برات هق تنگ شده بود
کوک = قربونت بشم گریه نکن منم دلم واست تنگ شده بود قند عسلم
ات = یونگی چیشد ؟
کوک = مرد
ات = ( دیگه گریه نکرد و کوک رو محکم بغل کرد )
کوک = جوجه خودمی
ات = بریم خونه کوک
کوک = چشم
داشتیم میرفتیم که یونگی دراز کشیده رو زمین پای ات گرفت و گفت
یونگی = اینو بدون که همیشه دوست داشتم ات
ات = تو هم اینو بدون که هیچ وقت دوست نداشتم یونگی
کوک = افرین ات قشنگم بریم این خودش میمیره
ات = باشه عشقم
ویو یونگی
۷.۰k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.