(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۱۴
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۱۴
هوسوک : اوووو تهیونگ شی چه عجب
تهیونگ : اووو سلام هوسوک شی
گفتم بیام چون دعوت تو بود و خب
دیگه اینجا هم مخصوص منه هوم؟
هوسوک : درسته
...
الان میگم نوشیدنی بیارن
هعی گارسون یه نوشیدنی برای ما بیار
گارسون : چشم
ویو ا/ت :
از در یه مرد خیلی خوشتیپ اومد داخل
بازم کنار هوسوک بودم
طبق دستورات جناب
.....
انگار هوسوک و اون مرده همو میشناختن
ولی یه جورین
.......
کنار میزشون بودم که اون مرده که اسمش فکنم تهیونگ بود دیدم و سلامم کرد
تهیونگ : اوو سلام پرنسس
ا/ت :..... عااا سلام
تهیونگ : افتخار آشنایی میدین
ویو ا/ت : نگاه عصبی هوسوک دوباره روم بود
ا/ت : عااا معذرت میخام اما من دوست دختر جناب هوسوک هستم
تهیونگ : اوو که اینطور
هوسوک .. خوب دختری رو تور انداختی
ویو ا/ت : دوباره از این حرفا...
ولی عصبی بودن تهیونگ کامل مشخص بود
گارسون : بفرمائید قربان
هوسوک : میتونی بری (رو به گارسون)
ویو ا/ت :
همینطوری نوشیدنی میخوردن و حرف میزدن
البته که دخترا از کنارمون تکون نمیخوردن
تهیونگ : اوه ...
خب هوسوک شی حاضری شرط ببندی
هوسوک : چه شرطی
تهیونگ : بازی
این بازی رو که بلدی؟
هوسوک : قبوله
تهیونگ : میدونی که بازیم خوبه ها
هوسوک : هه بازی منم دست کمی از تو نداره
ویو ا/ت :
گفتم یه جورین
اینا رقیب همن
هوسوک : شرط سر چی
تهیونگ : اگه تو بردی هر کدوم از این دخترا رو بخای بهت میدم تا شب و برات لذت بخش کنن(پوزخند)
هوسوک : خوبه و تو
تهیونگ : اگه من بردم...
هوسوک : خب
تهیونگ : باید دوست دخترت زیر*خابم بشه
هوسوک : (عصبی گفت) اوکیه
ویو ا/ت :
این یعنی چی
این الان یعنی چی اگه ببازه باید همخ*واب اون بشم
*بغض
تهیونگ : خوبه شروع
* و بازی شروع میکنن
لایک : ۲۶
کامنت : ۲۰
هوسوک : اوووو تهیونگ شی چه عجب
تهیونگ : اووو سلام هوسوک شی
گفتم بیام چون دعوت تو بود و خب
دیگه اینجا هم مخصوص منه هوم؟
هوسوک : درسته
...
الان میگم نوشیدنی بیارن
هعی گارسون یه نوشیدنی برای ما بیار
گارسون : چشم
ویو ا/ت :
از در یه مرد خیلی خوشتیپ اومد داخل
بازم کنار هوسوک بودم
طبق دستورات جناب
.....
انگار هوسوک و اون مرده همو میشناختن
ولی یه جورین
.......
کنار میزشون بودم که اون مرده که اسمش فکنم تهیونگ بود دیدم و سلامم کرد
تهیونگ : اوو سلام پرنسس
ا/ت :..... عااا سلام
تهیونگ : افتخار آشنایی میدین
ویو ا/ت : نگاه عصبی هوسوک دوباره روم بود
ا/ت : عااا معذرت میخام اما من دوست دختر جناب هوسوک هستم
تهیونگ : اوو که اینطور
هوسوک .. خوب دختری رو تور انداختی
ویو ا/ت : دوباره از این حرفا...
ولی عصبی بودن تهیونگ کامل مشخص بود
گارسون : بفرمائید قربان
هوسوک : میتونی بری (رو به گارسون)
ویو ا/ت :
همینطوری نوشیدنی میخوردن و حرف میزدن
البته که دخترا از کنارمون تکون نمیخوردن
تهیونگ : اوه ...
خب هوسوک شی حاضری شرط ببندی
هوسوک : چه شرطی
تهیونگ : بازی
این بازی رو که بلدی؟
هوسوک : قبوله
تهیونگ : میدونی که بازیم خوبه ها
هوسوک : هه بازی منم دست کمی از تو نداره
ویو ا/ت :
گفتم یه جورین
اینا رقیب همن
هوسوک : شرط سر چی
تهیونگ : اگه تو بردی هر کدوم از این دخترا رو بخای بهت میدم تا شب و برات لذت بخش کنن(پوزخند)
هوسوک : خوبه و تو
تهیونگ : اگه من بردم...
هوسوک : خب
تهیونگ : باید دوست دخترت زیر*خابم بشه
هوسوک : (عصبی گفت) اوکیه
ویو ا/ت :
این یعنی چی
این الان یعنی چی اگه ببازه باید همخ*واب اون بشم
*بغض
تهیونگ : خوبه شروع
* و بازی شروع میکنن
لایک : ۲۶
کامنت : ۲۰
۲۶.۶k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.