فیک تقدیر ادامه پارت 13(پایان فصل 1)
(1 سال بعد)
روال همیشگیم اینه ک برم سرکار، بعدم برم بار و برم خونه.. من آدم شادی بودم! ولی الان؟ بعد از کاری ک مین جون باهام کرد دیگه اون آدم سابق نیستم.. هعییی اصلا نباید اون شب به اون جنگل فاکی میرفتم!
چرا رفتم اصلا؟
هوووف
عذاب وجدان داره خفم میکنه!
رفتم سر قبرش
دیگه نیستش ک بغلش کنم!
دوساله بغلش نکردم! چطوری تونستم دووم بیارم؟
هروقت اسمش میاد کل خاطراتم باهاش از جلو چشمام رد میشه! وقتی ک مریض شدم گریه کرد.. یا وقتی ک رفتیم شهر بازی و سوار ترن هوایی شدیم و از ترس تو بغلش پریدم و از اون خنده های لثه ایش بهم تحویل داد و تا تونستم بهش غر زدم بعد از کلی گریه و حرف زدن با یونگی به سمت شرکت حرکت کردم...اههههه باید انتقامم رو از مین جون بگیرم چطور تونست پسر عموش رو بکشه؟
هووووف دوباره دیر شد! الان دوباره مین جون ولم نمیکنه!
مین جون:خانم لی دیر کردین!
داشتم اهنگ 6.8.18 بیلی رو گوش میدادم، حواسم به حرفش نبود ک سر تیکه ای ک بیلی گفت I should've say goodbye با صدای دادش به خودم اومدم، عو*ضی!
مین جون:خانم لی! این بار هفتمتونه ک دیر میاید! اگر یک بار دیگه دیر کنید اضافه کار میکنید!
احتمالا با خودتون فک کردین ک خانواده ای دارم یا نه!
خانواده ای ندارم
یعنی دارم! ولی مهم نیستم واسشون، از شرایطم خبر ندارن، یه هفته بعد از اون اتفاق نحس رفتم پیش روانپزشک.. دکتر گفت افسردگی شدیدی گرفتم و احتمال این ک خوب خوب شم پایینه..
با صداش رشته افکارم از هم پاره شد
مین جون:خانم لی ا/ت بار سومه دارم صداتون میزنم کجایید؟
ا/ت:همینجام.
مین جون:اهه خوبه..
دلم واسه یونگیم تنگ شده
دلم میخاد بغلش کنم..
تازه دارم قدرشو میفهمم
میگن کسی از پیشت بره قدرشو میفهمی..
الان قضیه منه
پسرا بخاطر ارمیا یکم اوکی ترن
ولی من اون ا/ت سابق نیستن
امروز کنسرتشونه.
اولین کنسرتشون بدون یونگی
(شب)
پسرا اجرا دارن
داشتن اجرا میکردن جلوی آرمیا.. برای اولین بار کل سالن رنگ مشکیو به خودش گرفته بود!
وقتی نوبت رسید به حرف زدن جیهوپ اعضا نتونستن تحمل کنن و گریه کردن
منم زدم زیر گریه
اره..
اینم سرنوشت سیاه منه!
پایان فصل 1:) 💀
فصل دومم داره
اونم بعد از فیک بعدی میزارم
فقط
قدر دور و ورتونو بدونین:)
بای:) ✨
روال همیشگیم اینه ک برم سرکار، بعدم برم بار و برم خونه.. من آدم شادی بودم! ولی الان؟ بعد از کاری ک مین جون باهام کرد دیگه اون آدم سابق نیستم.. هعییی اصلا نباید اون شب به اون جنگل فاکی میرفتم!
چرا رفتم اصلا؟
هوووف
عذاب وجدان داره خفم میکنه!
رفتم سر قبرش
دیگه نیستش ک بغلش کنم!
دوساله بغلش نکردم! چطوری تونستم دووم بیارم؟
هروقت اسمش میاد کل خاطراتم باهاش از جلو چشمام رد میشه! وقتی ک مریض شدم گریه کرد.. یا وقتی ک رفتیم شهر بازی و سوار ترن هوایی شدیم و از ترس تو بغلش پریدم و از اون خنده های لثه ایش بهم تحویل داد و تا تونستم بهش غر زدم بعد از کلی گریه و حرف زدن با یونگی به سمت شرکت حرکت کردم...اههههه باید انتقامم رو از مین جون بگیرم چطور تونست پسر عموش رو بکشه؟
هووووف دوباره دیر شد! الان دوباره مین جون ولم نمیکنه!
مین جون:خانم لی دیر کردین!
داشتم اهنگ 6.8.18 بیلی رو گوش میدادم، حواسم به حرفش نبود ک سر تیکه ای ک بیلی گفت I should've say goodbye با صدای دادش به خودم اومدم، عو*ضی!
مین جون:خانم لی! این بار هفتمتونه ک دیر میاید! اگر یک بار دیگه دیر کنید اضافه کار میکنید!
احتمالا با خودتون فک کردین ک خانواده ای دارم یا نه!
خانواده ای ندارم
یعنی دارم! ولی مهم نیستم واسشون، از شرایطم خبر ندارن، یه هفته بعد از اون اتفاق نحس رفتم پیش روانپزشک.. دکتر گفت افسردگی شدیدی گرفتم و احتمال این ک خوب خوب شم پایینه..
با صداش رشته افکارم از هم پاره شد
مین جون:خانم لی ا/ت بار سومه دارم صداتون میزنم کجایید؟
ا/ت:همینجام.
مین جون:اهه خوبه..
دلم واسه یونگیم تنگ شده
دلم میخاد بغلش کنم..
تازه دارم قدرشو میفهمم
میگن کسی از پیشت بره قدرشو میفهمی..
الان قضیه منه
پسرا بخاطر ارمیا یکم اوکی ترن
ولی من اون ا/ت سابق نیستن
امروز کنسرتشونه.
اولین کنسرتشون بدون یونگی
(شب)
پسرا اجرا دارن
داشتن اجرا میکردن جلوی آرمیا.. برای اولین بار کل سالن رنگ مشکیو به خودش گرفته بود!
وقتی نوبت رسید به حرف زدن جیهوپ اعضا نتونستن تحمل کنن و گریه کردن
منم زدم زیر گریه
اره..
اینم سرنوشت سیاه منه!
پایان فصل 1:) 💀
فصل دومم داره
اونم بعد از فیک بعدی میزارم
فقط
قدر دور و ورتونو بدونین:)
بای:) ✨
۱۵.۰k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.