سناریو تایجو☆
سناریو تایجو☆
تو زن تایجو بودی* امشب قرار بود با تایجو بہ یہ جشن برید ولی تو بخاطر اینکہ تایجو واست لباس نخریدہ بود و نذاشتہ بود کہ خودت تنھایی بری بخری باھاش قھر بودی* روی مبل نشستہ بودی و توت فرنگی میخوردی کہ تایجو اومد خونہ*
تایجو : من اومدم پرنسس
جوابشو ندادی* اومد وایساد جلوت و لباس توی دستشو نشونت داد*
تایجو : امیدوارم از سلیقم خوشت بیاد
چشمات ستارہ ای شد و پریدی بغلش*
تو : مرسیییییی مرد خوش اندام من
لبخند زد : برو بپوشش
لباسو ازش گرفتی و رفتی بپوشی* یہ آرایش خوشگل کردی و از اتاق اومدی بیرون*
تو : من آمادم
تایجو سر تا پاتو برانداز کرد* اومد بغلت کرد*
تایجو : اوہ خانومم اینجوری کہ ھمہ دیوونت میشن
دستتو انداختی دور گردنش*
تو : ھیچکس حق ندارہ بہ خانومت نگاہ کنہ
تایجو لبخند زد و لباتو بوسید* در خونہ رو بستید و راہ افتادید سمت جشن* رسیدید بہ جشن* رفتید سمت میز بزرگ و از خودتون پذیرایی کردید* بعد از پذیرایی نوبت رقص بود* تایجو دستتو گرفت و رفتید وسط* بعد از کلی رقص خستہ شدید و نشستید روی مبل*
تو : وای خستہ شدم
تایجو نزدیکت شد و لباتو بوسید* دستشو گذاشت روی سینت و داشت میرفت پایین کہ دستشو گرفتی* ازت جدا شد*
تو : بزار بریم خونہ بعد
تایجو لبخند زد* ساعت 1 شب بود* رفتید خونہ* رفتی توی اتاق و داشتی لباساتو درمیاوردی کہ دستای تایجو اومد روی کمرت* سرشو برد توی گردنت و بوسہ ھای خیس میزد* سرخ شدی*
تو : تا.....تایجو
تایجو سریع لباسای خودشو درآورد* تورو بغل کرد و انداخت روی تخت* روت خیمہ زد و وحشیانہ گردنتو گاز میگرفت*
تو : آی....تایجو....آروم....دندونات تیزہ
از گردنت سیر شد و رفت سراغ سینہ ھات* روی سینہ ھاتو پر از مارک کرد* نشست روی تخت*
تایجو : باید برام ساک بزنی
سرخ شدی* بلند شدی و عضو تایجو رو توی دستت گرفتی* شروع کردی بہ ساک زدن*
تایجو : عاح...کارت عالیہ بیب
نزدیک ارضاش بود کہ موھاتو گرفت و کشید بالا و عضوش از دھنت در اومد* انداختت روی تخت* روت خیمہ زد و کل عضوشو یھو واردت کرد کہ جیغ زدی*
تو : آییییییی......آروم تایجو
نذاشت بھش عادت کنی و شروع کرد بہ محکم ضربہ زدن*
تو : عاح....تایجو....آروم تر
بہ حرفت اھمیتی نداد و سرعتش رو بیشتر کرد*
ملافہ ی تخت رو توی دستت فشار میدادی و بلند نالہ میکردی و اسمشو میگفتی*
تو : تایجو......عاح
تایجو : جون دلم
بعد از بیست دقیقہ با ھم ارضا شدید و تایجو اسپرمش رو داخلت خالی کرد* جفتتون نفس نفس میزدید* تایجو افتاد روت و سرشو روی سینہ ھات گذاشت*
تایجو : دوست دارم خانومم
تو : منم دوست دارم مرد جذابم
تو زن تایجو بودی* امشب قرار بود با تایجو بہ یہ جشن برید ولی تو بخاطر اینکہ تایجو واست لباس نخریدہ بود و نذاشتہ بود کہ خودت تنھایی بری بخری باھاش قھر بودی* روی مبل نشستہ بودی و توت فرنگی میخوردی کہ تایجو اومد خونہ*
تایجو : من اومدم پرنسس
جوابشو ندادی* اومد وایساد جلوت و لباس توی دستشو نشونت داد*
تایجو : امیدوارم از سلیقم خوشت بیاد
چشمات ستارہ ای شد و پریدی بغلش*
تو : مرسیییییی مرد خوش اندام من
لبخند زد : برو بپوشش
لباسو ازش گرفتی و رفتی بپوشی* یہ آرایش خوشگل کردی و از اتاق اومدی بیرون*
تو : من آمادم
تایجو سر تا پاتو برانداز کرد* اومد بغلت کرد*
تایجو : اوہ خانومم اینجوری کہ ھمہ دیوونت میشن
دستتو انداختی دور گردنش*
تو : ھیچکس حق ندارہ بہ خانومت نگاہ کنہ
تایجو لبخند زد و لباتو بوسید* در خونہ رو بستید و راہ افتادید سمت جشن* رسیدید بہ جشن* رفتید سمت میز بزرگ و از خودتون پذیرایی کردید* بعد از پذیرایی نوبت رقص بود* تایجو دستتو گرفت و رفتید وسط* بعد از کلی رقص خستہ شدید و نشستید روی مبل*
تو : وای خستہ شدم
تایجو نزدیکت شد و لباتو بوسید* دستشو گذاشت روی سینت و داشت میرفت پایین کہ دستشو گرفتی* ازت جدا شد*
تو : بزار بریم خونہ بعد
تایجو لبخند زد* ساعت 1 شب بود* رفتید خونہ* رفتی توی اتاق و داشتی لباساتو درمیاوردی کہ دستای تایجو اومد روی کمرت* سرشو برد توی گردنت و بوسہ ھای خیس میزد* سرخ شدی*
تو : تا.....تایجو
تایجو سریع لباسای خودشو درآورد* تورو بغل کرد و انداخت روی تخت* روت خیمہ زد و وحشیانہ گردنتو گاز میگرفت*
تو : آی....تایجو....آروم....دندونات تیزہ
از گردنت سیر شد و رفت سراغ سینہ ھات* روی سینہ ھاتو پر از مارک کرد* نشست روی تخت*
تایجو : باید برام ساک بزنی
سرخ شدی* بلند شدی و عضو تایجو رو توی دستت گرفتی* شروع کردی بہ ساک زدن*
تایجو : عاح...کارت عالیہ بیب
نزدیک ارضاش بود کہ موھاتو گرفت و کشید بالا و عضوش از دھنت در اومد* انداختت روی تخت* روت خیمہ زد و کل عضوشو یھو واردت کرد کہ جیغ زدی*
تو : آییییییی......آروم تایجو
نذاشت بھش عادت کنی و شروع کرد بہ محکم ضربہ زدن*
تو : عاح....تایجو....آروم تر
بہ حرفت اھمیتی نداد و سرعتش رو بیشتر کرد*
ملافہ ی تخت رو توی دستت فشار میدادی و بلند نالہ میکردی و اسمشو میگفتی*
تو : تایجو......عاح
تایجو : جون دلم
بعد از بیست دقیقہ با ھم ارضا شدید و تایجو اسپرمش رو داخلت خالی کرد* جفتتون نفس نفس میزدید* تایجو افتاد روت و سرشو روی سینہ ھات گذاشت*
تایجو : دوست دارم خانومم
تو : منم دوست دارم مرد جذابم
۲.۷k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.