ℙ⁸
ℙ⁸
𝔽𝕒𝕜𝕖 ℕ𝕒𝕞𝕖 : ℙ𝕒𝕣𝕒𝕕𝕠𝕩
ℂ𝕠𝕦𝕡𝕝𝕖 : 𝕐𝕠𝕠𝕟𝕘𝕚 𝕒𝕟𝕕 𝕁𝕦𝕟𝕘 𝕞𝕚
𝔸𝕦𝕥𝕙𝕠𝕣 : ℙ𝕒𝕣𝕜 𝕁𝕚𝕪𝕠𝕠𝕟
سونهی با لحن معترضانه ای گفت : بانوکیم خواهش میکنم اینقدر به پر و پای دکتر مین نپیچ و آزارش نده!
جانگ می اخمی کرد و لب زد : باشه سونهی جون باشه! جناب مین مهم تر از رفیقته!
صدای تشویق جانانه ی سونگمین توجه جانگ می را از سونهی پرت کرد ...
جانگ می نیشخندی از ته جانش زد : سونگمین خانم تا جایی که یادمه نمیخواستی تشریف بیاری الان صدات تا ۱۰ تا کوچه اونور ترم میره!
سونگمین با صراحت تمام گفت : توکه میدونی پای حرف منطقی بیاد وسط نمیتونم به وجد نیام!
جیون :نمیخوام بپرم وسط حرفتون اما همه دارن مارو نگا میکنن•-•
جانگ می منظر سالن را از نظر گذراند و سکوت سنگینی مثل سیلی بر صورتش فرود امد...
یونگی : ببخشید مثل اينکه یکی اینجا هست که اصلا از سخنرانی راضی نیست!
جانگ می :من اصلا به حرف های مثلا مهم شما کاری ندارم مشکل خودتونین!
یونگی لبخند پهنی زد ...
کاملا مشخص بود که سعی در حفظ ارامش خود دارد...
دو دستش را کنار میزی گذاشت که میکروفون در آن جایگاه قرار داشت و زمزمه وار گفت : میتونم بپرسم اسمتون چیه؟
دختر چشم هایش را بست و با لحنی که مشخص بود دیگر ابرویی برای از دست دادن ندارد گفت : در حدی نیستی که اسممو بدونی!
یونگی لبخند دلنشینی زد و گفت : مثل اينکه شما از بیماری ناهنجاری اجتماعی رنج میبرین پیشنهاد میکنم فعلا با کسی هم صحبت نشین!
#Paradox
#Park_Jiyoon
𝔽𝕒𝕜𝕖 ℕ𝕒𝕞𝕖 : ℙ𝕒𝕣𝕒𝕕𝕠𝕩
ℂ𝕠𝕦𝕡𝕝𝕖 : 𝕐𝕠𝕠𝕟𝕘𝕚 𝕒𝕟𝕕 𝕁𝕦𝕟𝕘 𝕞𝕚
𝔸𝕦𝕥𝕙𝕠𝕣 : ℙ𝕒𝕣𝕜 𝕁𝕚𝕪𝕠𝕠𝕟
سونهی با لحن معترضانه ای گفت : بانوکیم خواهش میکنم اینقدر به پر و پای دکتر مین نپیچ و آزارش نده!
جانگ می اخمی کرد و لب زد : باشه سونهی جون باشه! جناب مین مهم تر از رفیقته!
صدای تشویق جانانه ی سونگمین توجه جانگ می را از سونهی پرت کرد ...
جانگ می نیشخندی از ته جانش زد : سونگمین خانم تا جایی که یادمه نمیخواستی تشریف بیاری الان صدات تا ۱۰ تا کوچه اونور ترم میره!
سونگمین با صراحت تمام گفت : توکه میدونی پای حرف منطقی بیاد وسط نمیتونم به وجد نیام!
جیون :نمیخوام بپرم وسط حرفتون اما همه دارن مارو نگا میکنن•-•
جانگ می منظر سالن را از نظر گذراند و سکوت سنگینی مثل سیلی بر صورتش فرود امد...
یونگی : ببخشید مثل اينکه یکی اینجا هست که اصلا از سخنرانی راضی نیست!
جانگ می :من اصلا به حرف های مثلا مهم شما کاری ندارم مشکل خودتونین!
یونگی لبخند پهنی زد ...
کاملا مشخص بود که سعی در حفظ ارامش خود دارد...
دو دستش را کنار میزی گذاشت که میکروفون در آن جایگاه قرار داشت و زمزمه وار گفت : میتونم بپرسم اسمتون چیه؟
دختر چشم هایش را بست و با لحنی که مشخص بود دیگر ابرویی برای از دست دادن ندارد گفت : در حدی نیستی که اسممو بدونی!
یونگی لبخند دلنشینی زد و گفت : مثل اينکه شما از بیماری ناهنجاری اجتماعی رنج میبرین پیشنهاد میکنم فعلا با کسی هم صحبت نشین!
#Paradox
#Park_Jiyoon
۲.۲k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.