Betrayal p21
که گوشی ات پین امد ات گوشیشو باز کرد پیامو خوند پیام به زبونه استانبولی بود
پیام: yakında öleceksin(بله بله ادمینتون استانبولی بلده 😎)
ترجمه: به زودی میمیری..
ات که چند سال اونجا زندگی کرده بود میدونست یعنی چی
جیمین. چیشده چرا رنگت پریده؟
ات... ها.. هیچی
جیمین. اون یعنی چی؟
ات. تبلیغه
جیمین. اها
که صدای زنگ در امد
ات. من باز میکنم
ات رفت درو باز کنه که یهو یکی باچاقو زد تو شکم ات و فرار کرد
ات. جـ جـ جیمین(داد)
جیمین. بله عشق... ات؟
ات. کمکم کن(نفس زنان)
جیمین سریع ات رو براید استایل بغل کرد
برد بیمارستان
جیمین. دکتر کتررررر
دکتر. چخب... تا وضعیت ات رو دید ات رو گذاشت رو تخت بردنش اتاق عمل
ویو یونگی اینا
مینسو. خاک توسرت
یونگی. چرا
مینسو. فک کردی من دوس پسر دارم؟
یونگی. خب من چه میدونستم؟
مینسو. خب حالا دوس پسرمی؟
یونگی. نه
مینسو. چـ چـ چی؟(بغض)
یونگی. شوهر ایندتم
مینسو یکی زد تو کله بچم
یونگی. یاااا
گوشی مینسو زنگ خورد
مینسو. جانم هیونگ؟
جین. پدصگااااا کجایین؟؟
یونگی. سرسفره عقدددد
جین. عه خدایی یونگی عشقی عشققق خوب شد حالا دیگه مینسو هم رفت پی کارش
مینسو. برسم خونه اگه زندت گذاشتم
جین. غلط خوردم
قطع کرد
یونگی. با حرفای که جین هیونگ گفت فک کنم باید یه جورایی تحملت کنم
مینسو. چی گفتی یه بار دیگه بگو
یونیگ. میگم چیزه عجب خانوم زیبایی دارم مننن منننن
مینسو خب خب بریم خونه
رفتن
ویو نامجون
داشتم چند پرونده رو چک میکردم که یهو گوشیم زنگ خورد با دیدن اسمش خر ذوق شدم مینشی بود کراشم ایی چی بگم چی نگم(مینشی خواهر یورا یورا هم دوست بورا
فک کنم نفهمیدین🤣)
برداشت
نامجون. اهم اهم بفرمایین
مینشی. سلام نامجونااا
نامجون. عههه مینشی تویی(خودتو زدی به کوچه علی چپ🤨)
مینشی. هوم میخواستم بگم بورا رفت خونه خودشون کسی درو باز نکرده برگشت اینجا
نامجون. باشه من به ات زنگ میزنم
مینشی. بای اوپای قشنگم.. چیشد ریدم وایی
قطع کرد
نامجون. گوجه شده بچم
عهه پسر اینا چیه فک میکنی به ات باید زنگ بزنم زد ات برنداشت به جیمین زد
جیمین. بله
نامجون. شما کجایین؟
دکتر. همراه خانم پارک ات؟
جیمین. بعدا زنگ میزنم فعلا
قطع کرد
نامجون انگاری دارن حال میکنن... واییی مینشی چی گفت بهم حیدینیدبپزنیپدینی
ویو جیمین
دکتر. شما چه نصبتی باهاش دارین
جیمین. همسرشونم.. حالش چطوره
دکتر. ....
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
پیام: yakında öleceksin(بله بله ادمینتون استانبولی بلده 😎)
ترجمه: به زودی میمیری..
ات که چند سال اونجا زندگی کرده بود میدونست یعنی چی
جیمین. چیشده چرا رنگت پریده؟
ات... ها.. هیچی
جیمین. اون یعنی چی؟
ات. تبلیغه
جیمین. اها
که صدای زنگ در امد
ات. من باز میکنم
ات رفت درو باز کنه که یهو یکی باچاقو زد تو شکم ات و فرار کرد
ات. جـ جـ جیمین(داد)
جیمین. بله عشق... ات؟
ات. کمکم کن(نفس زنان)
جیمین سریع ات رو براید استایل بغل کرد
برد بیمارستان
جیمین. دکتر کتررررر
دکتر. چخب... تا وضعیت ات رو دید ات رو گذاشت رو تخت بردنش اتاق عمل
ویو یونگی اینا
مینسو. خاک توسرت
یونگی. چرا
مینسو. فک کردی من دوس پسر دارم؟
یونگی. خب من چه میدونستم؟
مینسو. خب حالا دوس پسرمی؟
یونگی. نه
مینسو. چـ چـ چی؟(بغض)
یونگی. شوهر ایندتم
مینسو یکی زد تو کله بچم
یونگی. یاااا
گوشی مینسو زنگ خورد
مینسو. جانم هیونگ؟
جین. پدصگااااا کجایین؟؟
یونگی. سرسفره عقدددد
جین. عه خدایی یونگی عشقی عشققق خوب شد حالا دیگه مینسو هم رفت پی کارش
مینسو. برسم خونه اگه زندت گذاشتم
جین. غلط خوردم
قطع کرد
یونگی. با حرفای که جین هیونگ گفت فک کنم باید یه جورایی تحملت کنم
مینسو. چی گفتی یه بار دیگه بگو
یونیگ. میگم چیزه عجب خانوم زیبایی دارم مننن منننن
مینسو خب خب بریم خونه
رفتن
ویو نامجون
داشتم چند پرونده رو چک میکردم که یهو گوشیم زنگ خورد با دیدن اسمش خر ذوق شدم مینشی بود کراشم ایی چی بگم چی نگم(مینشی خواهر یورا یورا هم دوست بورا
فک کنم نفهمیدین🤣)
برداشت
نامجون. اهم اهم بفرمایین
مینشی. سلام نامجونااا
نامجون. عههه مینشی تویی(خودتو زدی به کوچه علی چپ🤨)
مینشی. هوم میخواستم بگم بورا رفت خونه خودشون کسی درو باز نکرده برگشت اینجا
نامجون. باشه من به ات زنگ میزنم
مینشی. بای اوپای قشنگم.. چیشد ریدم وایی
قطع کرد
نامجون. گوجه شده بچم
عهه پسر اینا چیه فک میکنی به ات باید زنگ بزنم زد ات برنداشت به جیمین زد
جیمین. بله
نامجون. شما کجایین؟
دکتر. همراه خانم پارک ات؟
جیمین. بعدا زنگ میزنم فعلا
قطع کرد
نامجون انگاری دارن حال میکنن... واییی مینشی چی گفت بهم حیدینیدبپزنیپدینی
ویو جیمین
دکتر. شما چه نصبتی باهاش دارین
جیمین. همسرشونم.. حالش چطوره
دکتر. ....
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
۲۰.۱k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.