از من نترس 4

از من نترس پارت 4


ا/ت:😒


کوک:😁راستی مامان و بابات و داداشت دارن میان اینجا تورو ببینن


ا/ت:چیییییییی بعد این همه سال قراره خانواده اصلیمو ببینمممممم


جیمین:بل بل قراره ببینیشون کوک رفیق من دیگه میرم خونه کار دارم

کوک:باشه داداش خدافظ

جیمین:ا/ت خدافظ

ا/ت:خدافظ😐

راوی:جیمین رفت .ا/ت باش دیگه بچه ها اوسکول نیستن که. نگوفتم اوسکلن ک اومدم بگم😔

ا/ت:عم کوک میگم اسم داداشم چیه

کوک:تهیونگ،منو تهیونگ و جیمین از بچگی با هم دوس بودیم

عاا راستی ا/ت برو ی دوش بگیر ی لباسم برات گذاشتم تو اتاقت اونو بپوش نمیخوام از دوس دختر تهیونگ کم بیاری چون اونم میاد

ا/ت:عووووو از کی برات مهم شدم

کوک:تو همیشه برام مهم بودی لحظه شماری میکردم بیارمت پیش خودم که اوردم

ا/ت:کوک اما من دلم برا دوستام تنگ میشه😳

کوک:متمعنم بهتر از اونا رو پیدا میکنه اینجا از دنیای انسانا سرگرمیای بیشتری داره نگران نباش

حالا برو اماده شو دیگه

حمایتتتتتتتتتت کنییییددددد چیش بده بگین درستش کنم راستی امروز ی پارت دیگه هم میزارم یادتون باشه کلن 7 پارته