فیک کوک
Love mafia
مافیای عاشق
part:13
+بچه دوست دارم اما فعلا الان دلم نمیخواد بچه دار بشم دلم میخواد یه مدت منو تو تنها باشیم فقط منو تو
بوسه ای به سرم زد
_کی میخوای رسمی مال من بشی
+همین الان نشم من مال توعم
_میخوام رسمی بشه
+هروقت که تو بخوای
_فردا
+پس بخواب تا صب زود بیدارشیم
سرمو گذاشتم رو سینش به ضربان قلبش گوش میدادم بهترین ریتم زندگیم بود دلم میخواست برای همیشه به این ریتم قشنگ گوش بدم
______________________________
سرجاهامون نشسته بودیم عاقد خطبه رو خوند دوتامون بله رو گفتیم
الان من به طور رسمی جئون ات شدم دیگه رسما زن و شوهریم خوشحال بودم
کوک بوسه ای به سرم زد
_دوست دارم
+منم دوست دارم
_________________________________
حدودا تا ۲۳:۲۷ بیرون بودیم دور میزدیم رسیدیم خونه و خسته بودم میخواستم لباسمو در بیارم که دستم به زیپش نرسید
+کوک میشه بیای زیپ لباسمو باز کنی
اومد خیلی اروم زیپو باز کرد نفساش به کمرم میخورد لباسو از روی شونه هام کنار زد لباشو گذاشت روی ترقوه هام و بوسه های ریزی میزد
_الان بهم اجازه میدی
سرمو به معنای اره بالا پایین کردم که لباسم از تنم افتاد منو برگردوند سمت خودش و بوسه عمیقی رو شروع کرد(اصمات نمینویسم)
___________________________
صب با بوسه های ریزش بلند شدم
+دیشب بست نبود(خنده)
_تو هرگز برای من کافی نیستی
_درد نداری؟
+ن دیشب عالی بود
_میخوای دوباره تکرارش کنیم
+اره ولی الان نمیشه
از روی تخت بلند شدمو به سمت حموم رفتم که کوک هم همراهم اومد
+میخوای اول تو برو
_باهم میریم
تا خواستم حرفی بزنم منو برد داخل حموم منو نشوند تو وان شیر ابو باز کرد خودشم نشست و منو تو بغلش گرفت
___________________
۲هفته بعد
از زبان ات
این چند وقته همش سرم گیج میره از بوی غذا بدم میاد نمیتونستم تحمل کنم رفتم بیمارستان و ازمایش دادم منتظر جواب ازمایش بودم که...
مافیای عاشق
part:13
+بچه دوست دارم اما فعلا الان دلم نمیخواد بچه دار بشم دلم میخواد یه مدت منو تو تنها باشیم فقط منو تو
بوسه ای به سرم زد
_کی میخوای رسمی مال من بشی
+همین الان نشم من مال توعم
_میخوام رسمی بشه
+هروقت که تو بخوای
_فردا
+پس بخواب تا صب زود بیدارشیم
سرمو گذاشتم رو سینش به ضربان قلبش گوش میدادم بهترین ریتم زندگیم بود دلم میخواست برای همیشه به این ریتم قشنگ گوش بدم
______________________________
سرجاهامون نشسته بودیم عاقد خطبه رو خوند دوتامون بله رو گفتیم
الان من به طور رسمی جئون ات شدم دیگه رسما زن و شوهریم خوشحال بودم
کوک بوسه ای به سرم زد
_دوست دارم
+منم دوست دارم
_________________________________
حدودا تا ۲۳:۲۷ بیرون بودیم دور میزدیم رسیدیم خونه و خسته بودم میخواستم لباسمو در بیارم که دستم به زیپش نرسید
+کوک میشه بیای زیپ لباسمو باز کنی
اومد خیلی اروم زیپو باز کرد نفساش به کمرم میخورد لباسو از روی شونه هام کنار زد لباشو گذاشت روی ترقوه هام و بوسه های ریزی میزد
_الان بهم اجازه میدی
سرمو به معنای اره بالا پایین کردم که لباسم از تنم افتاد منو برگردوند سمت خودش و بوسه عمیقی رو شروع کرد(اصمات نمینویسم)
___________________________
صب با بوسه های ریزش بلند شدم
+دیشب بست نبود(خنده)
_تو هرگز برای من کافی نیستی
_درد نداری؟
+ن دیشب عالی بود
_میخوای دوباره تکرارش کنیم
+اره ولی الان نمیشه
از روی تخت بلند شدمو به سمت حموم رفتم که کوک هم همراهم اومد
+میخوای اول تو برو
_باهم میریم
تا خواستم حرفی بزنم منو برد داخل حموم منو نشوند تو وان شیر ابو باز کرد خودشم نشست و منو تو بغلش گرفت
___________________
۲هفته بعد
از زبان ات
این چند وقته همش سرم گیج میره از بوی غذا بدم میاد نمیتونستم تحمل کنم رفتم بیمارستان و ازمایش دادم منتظر جواب ازمایش بودم که...
۳.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.