فرشته ی مرگ part:23
باند ماریا بر گرفته از ما ۴ خانواده بوده ما مافیا ها هم دیگه رو خانواده ی هم دیگه میدونستیم ولی این خانواده بعد از قتل مادرت از هم پاشیده و باهم دشمن شدیم
ولی برای اینکه راحت تر اون جایگاهو پس بگیریم به کمک یکی از حانواده ها نیاز داریم داییت
ا.ت:مین جو چی اون نمیتونه اگه اونم باشه راحت تر میتونیم جایگاهمو به دست بیاریم
کوک:مشکل اینجاست مین جو همراه مین سوکه ...تو هفت ساله که پیشش کار میکنی چطور نمیفهمی مین جو کیه
ا.ت:شاید اون زن ماسک پوش
کوک:زن ماسک پوش؟ چیزبیشتری میدونی
ا.ت:اون زن اخر هفته با مین سوک دیدار داشت ماسک سیاهی میزد که چهرش معلوم نشه
بین کسایی که برای مین سوک کار میکردن شایعه زیاد رد و بدل میشد
هر کس دلیلی میاره برای ماسک زدنش
نکنه اون مین جو بود؟
کوک:شاید ....
ا.ت:ولی داییم چی اون چرا با مین سوک نیست
کوک:مثل اینکه بعد از مرگ مادرت اون هم مثل پدرت بهم میریزه و توی این چند سال دنبال انتقام میگشته
البته پدرت بعد از مرگ مادرت تو رو از خانواده ی مادریت دور میکنه طوری که داییت نمیتونه پیدات کنه
تو باید توی سن ۱۸ سالگیت از همه چی خبر دار شی که اونم .....
ا.ت:و..ولی من از یه چیزی میترسم جانگکوک .....میترسم برای پس گرفتن لقب خانوادگیم به تو جیمین تهیونگ و دایی که تا به حال ندیدمش آسیب برسونم همون جور که به بابام رسوند
کوک:ا.ت مامانت یه جمله برای صلح ما ۴ خانواده داشت من بچه بودم ولی مادرت این روبهم یاد داد
《خانواده تشکیل میشه برای پشت هم بودن》
این جمله باعث میشدما با هم صلح کنیم و به جون هم دیگه نیفتیم
خب میدونی من چهار سال ازت بزرگ ترم بعضی از خاطراتی که از مامانت به یاد دارم این بود که بهم خیلی چیز ها یاد میداد ....
کاری که نتونست با تو بکنه
طبق همون چیزی که مامانت گفت خانواده تشکیل میشه برای پشت هم بودن و الان ما یک خانوادیم
سری از روی تایید تکون دادم
که همون موقع دو عدد مزاحم پیداشون شد
تهیونگ:به به دوتایی خلوت کردن دو دقیقه منو جیمین نبودیم ببین
جیمین:هعی اینا فقط دنبال فرستن تا تنها بشن خب پارک ا.ت چی درمورد ما بهم میگفتن نچ نچ نچ چقدر شماها غیبت میکنید میخواین برم سبزی بخرم براتون
دیگه غیبت کردن تکمیل بشه
با حرفش کوسنایی که کنار بودم و به طرفش پرت کردم و گفتم :معلوم بود شما دوتا کدوم گوری رفته بودین که به قول خودتون غیبت نکنیم؟
که با صدای نسبتا بلند سینشو باد کردو گفت:اقای جئول جانگکوک بزرگ یه کاری بهمون داده بودن که انجام بدیم والانم انجام شد
بعد ازحرف جیمین دوتایی زدن زیر خنده که با نگاه های جانگکوک که باعث میشن هر ادمی دهنش بسته بشه مواجه شدن...(عاااا)(وقتی کرم داری)
like:23
ولی برای اینکه راحت تر اون جایگاهو پس بگیریم به کمک یکی از حانواده ها نیاز داریم داییت
ا.ت:مین جو چی اون نمیتونه اگه اونم باشه راحت تر میتونیم جایگاهمو به دست بیاریم
کوک:مشکل اینجاست مین جو همراه مین سوکه ...تو هفت ساله که پیشش کار میکنی چطور نمیفهمی مین جو کیه
ا.ت:شاید اون زن ماسک پوش
کوک:زن ماسک پوش؟ چیزبیشتری میدونی
ا.ت:اون زن اخر هفته با مین سوک دیدار داشت ماسک سیاهی میزد که چهرش معلوم نشه
بین کسایی که برای مین سوک کار میکردن شایعه زیاد رد و بدل میشد
هر کس دلیلی میاره برای ماسک زدنش
نکنه اون مین جو بود؟
کوک:شاید ....
ا.ت:ولی داییم چی اون چرا با مین سوک نیست
کوک:مثل اینکه بعد از مرگ مادرت اون هم مثل پدرت بهم میریزه و توی این چند سال دنبال انتقام میگشته
البته پدرت بعد از مرگ مادرت تو رو از خانواده ی مادریت دور میکنه طوری که داییت نمیتونه پیدات کنه
تو باید توی سن ۱۸ سالگیت از همه چی خبر دار شی که اونم .....
ا.ت:و..ولی من از یه چیزی میترسم جانگکوک .....میترسم برای پس گرفتن لقب خانوادگیم به تو جیمین تهیونگ و دایی که تا به حال ندیدمش آسیب برسونم همون جور که به بابام رسوند
کوک:ا.ت مامانت یه جمله برای صلح ما ۴ خانواده داشت من بچه بودم ولی مادرت این روبهم یاد داد
《خانواده تشکیل میشه برای پشت هم بودن》
این جمله باعث میشدما با هم صلح کنیم و به جون هم دیگه نیفتیم
خب میدونی من چهار سال ازت بزرگ ترم بعضی از خاطراتی که از مامانت به یاد دارم این بود که بهم خیلی چیز ها یاد میداد ....
کاری که نتونست با تو بکنه
طبق همون چیزی که مامانت گفت خانواده تشکیل میشه برای پشت هم بودن و الان ما یک خانوادیم
سری از روی تایید تکون دادم
که همون موقع دو عدد مزاحم پیداشون شد
تهیونگ:به به دوتایی خلوت کردن دو دقیقه منو جیمین نبودیم ببین
جیمین:هعی اینا فقط دنبال فرستن تا تنها بشن خب پارک ا.ت چی درمورد ما بهم میگفتن نچ نچ نچ چقدر شماها غیبت میکنید میخواین برم سبزی بخرم براتون
دیگه غیبت کردن تکمیل بشه
با حرفش کوسنایی که کنار بودم و به طرفش پرت کردم و گفتم :معلوم بود شما دوتا کدوم گوری رفته بودین که به قول خودتون غیبت نکنیم؟
که با صدای نسبتا بلند سینشو باد کردو گفت:اقای جئول جانگکوک بزرگ یه کاری بهمون داده بودن که انجام بدیم والانم انجام شد
بعد ازحرف جیمین دوتایی زدن زیر خنده که با نگاه های جانگکوک که باعث میشن هر ادمی دهنش بسته بشه مواجه شدن...(عاااا)(وقتی کرم داری)
like:23
۸.۳k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.