فقط مال من باش پارت ۷۴
اومد سمتم بعد لبامو بوسید رفتیم خوابیدیم صبح ساعت هفت بیدار شدیم جونگ کوک چمدونشو آماده کرد صبحونه رو خوردیم از چهره ی جونگ کوک معلوم بود ناراحته رفتم کنارش نشستم با لبخند من:😊 یه نگاه بهم کرد خندید کوک:چیه من:دیدم ناراحتی اومدم خوشحالت کنم😊 کوک:بعد اینجوری نمیگی من قلبم طاقت نداره من:خوب بهم نگاه نمیکنی بعد میخوای بشینم همینجوری کوک:تو همینجوریشم خوشحالم میکنی مخصوصا این لبخندت الان ساعت هشتم بچه هام یه رب به ۹ میرم فرودگاه یونا مواظب خودت باشیا به سولی بگو بیاد پیشت من:باشه مواظبم کوک:عزیز دلم اومد بغلم کرد یه رب به هست شد و جونگ کوک باید میرفت منم دنبالش رفتم کوک:آه نمیخوام برم من:عاه باز شروع کردی جونگ کوک برو بقیه منتظرتن بعد رفت گفتم چقدر وقت دارم دیدم یکم وقت دارم اون رفته بود منم سریع لباسمو پوشیدم با تاکسی تا فرودگاه رفتم
از زبون جونگ کوک
رفتم تو فرودگاه پسرا رو دیدم گفتم شاید بیاد یونا حداقل ببینم من راه میرفتم
از زبون خودم
اینه چی دنبالش میگشتم ساعتو نگاه کردم من:خوبه به موقس همون جونگ کوک و دیدم صداش زدم من:جونگ کوک (صحنه احساسیه😐😂😂🤣🤣)
از زبون جونگ کوک
یهو صدا یکی اومد من:بچه ها چرا توهم زدم حس میکنم یونا صدام میکنه تهیونگ:منم الان به فکر سولیم مطمئنم دلش برام تنگ نمیشه(غلط کرده😐😂😂😂) دوباره صدا اومد جیمین:عه جونگ کوک یونا من:چی جیمین:صدات میزنه دیدم آره انگار خودشه رفتم سمتش اومد من:یونا بعد اومد تو بغلم من:اومدی یونا:اوهوم خواستم بیشتر ببینمت هرچند وقت کمه من:باز خوب شد اومدی جین:آه خدایا من سینگلم یک عقاب همیشه تنهاست تهیونگ:خیر سرت شیش تا دوست داری تنها جین:این هیچ ربطی به سینگلی نداره (تو رو خدا یکی براش پیدا کنه😐😂😂🤣😂) جیهوپ:درسته یک عقاب همیشه تنهاست (نگران نباشید براتون پیدا میکنم😐😂😂) جین:خیله خوب باید بریم یونا:خیله خوب دیگه برو صداتون کردن من:چی نه یونا:برو
از زبون خودم
به جین اشاره کردم که بیاد ببرش جین:اوکی بیا بریم پروازمون میرها من:نه یونا:من له شدم جونگ کوک ول کن تهیونگ:برید کنار کار خودمه بعد تهیونگ جونگ کوک کند از تو بغلم کوک:خیله خوب خیله خوب فقط از دور تهیونگ:وقت نداریم بچه 😐 نامجون:رفت بیاید بعد جونگ کوک میرفت بوس میفرستاد رفت پشت شیشه منم رفتم دو متر از هم فاصله داشتیم کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم دوباره تهیونگ اومد پشتش زد پس کلش (اینجا رو صحنه آهسته کنید دست تهیونگ😐😂😂🤣بمیرم براش نزن بچرو😐😐😐😐😂) یقشو گرفت برد تهیونگ:وقت نداریم میفهمی جونگ کوکم همون موقع یدونه زد پس کلش بعد رفت تهیونگ یقشو از پشت گرفته بود رو پله برقیم همینطور اینه خرگوشی که یه ببر گرفتش(😂😂🤣) بعد رفت
از زبون جونگ کوک
رفتم تو فرودگاه پسرا رو دیدم گفتم شاید بیاد یونا حداقل ببینم من راه میرفتم
از زبون خودم
اینه چی دنبالش میگشتم ساعتو نگاه کردم من:خوبه به موقس همون جونگ کوک و دیدم صداش زدم من:جونگ کوک (صحنه احساسیه😐😂😂🤣🤣)
از زبون جونگ کوک
یهو صدا یکی اومد من:بچه ها چرا توهم زدم حس میکنم یونا صدام میکنه تهیونگ:منم الان به فکر سولیم مطمئنم دلش برام تنگ نمیشه(غلط کرده😐😂😂😂) دوباره صدا اومد جیمین:عه جونگ کوک یونا من:چی جیمین:صدات میزنه دیدم آره انگار خودشه رفتم سمتش اومد من:یونا بعد اومد تو بغلم من:اومدی یونا:اوهوم خواستم بیشتر ببینمت هرچند وقت کمه من:باز خوب شد اومدی جین:آه خدایا من سینگلم یک عقاب همیشه تنهاست تهیونگ:خیر سرت شیش تا دوست داری تنها جین:این هیچ ربطی به سینگلی نداره (تو رو خدا یکی براش پیدا کنه😐😂😂🤣😂) جیهوپ:درسته یک عقاب همیشه تنهاست (نگران نباشید براتون پیدا میکنم😐😂😂) جین:خیله خوب باید بریم یونا:خیله خوب دیگه برو صداتون کردن من:چی نه یونا:برو
از زبون خودم
به جین اشاره کردم که بیاد ببرش جین:اوکی بیا بریم پروازمون میرها من:نه یونا:من له شدم جونگ کوک ول کن تهیونگ:برید کنار کار خودمه بعد تهیونگ جونگ کوک کند از تو بغلم کوک:خیله خوب خیله خوب فقط از دور تهیونگ:وقت نداریم بچه 😐 نامجون:رفت بیاید بعد جونگ کوک میرفت بوس میفرستاد رفت پشت شیشه منم رفتم دو متر از هم فاصله داشتیم کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم دوباره تهیونگ اومد پشتش زد پس کلش (اینجا رو صحنه آهسته کنید دست تهیونگ😐😂😂🤣بمیرم براش نزن بچرو😐😐😐😐😂) یقشو گرفت برد تهیونگ:وقت نداریم میفهمی جونگ کوکم همون موقع یدونه زد پس کلش بعد رفت تهیونگ یقشو از پشت گرفته بود رو پله برقیم همینطور اینه خرگوشی که یه ببر گرفتش(😂😂🤣) بعد رفت
۳۸.۷k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.