اممم 10 سال اینده توی
اممم 10 سال اینده توی
فرانسه توی کتابخونه ی معروفش
تو پاریس مشغول انتخاب کتاب باشی
توی پاییز یه لباس کلاسیک به رنگ قهوه ای پوشیدی
،همون طور که داری کتاب ها رو نگاه میکنی
چشمت به کتاب غرور و تعصب، از جین آستن میخوره
میای که اون کتاب رو برداری
ولی قدت نمیرسه و میوفتی ولی دستی مانعت میشه .
بر میگردی که ببینی اون شخص کیه
که میبینی پسری با مو های مشکی حالت دار
قد بلند
و چشمای فریب دهنده و
لباس کلاسیک قهوه ای رنگ ش تو رو نگه داشته
بله آن پسر کیم تهیونگ بود
چند دقیقه ای محوه چشمانش میشوی
قلب تو و قلب آن تند میزند
این حس چه حسی است کا شما دو تا رو اسیر خود کرده است؟!
فرانسه توی کتابخونه ی معروفش
تو پاریس مشغول انتخاب کتاب باشی
توی پاییز یه لباس کلاسیک به رنگ قهوه ای پوشیدی
،همون طور که داری کتاب ها رو نگاه میکنی
چشمت به کتاب غرور و تعصب، از جین آستن میخوره
میای که اون کتاب رو برداری
ولی قدت نمیرسه و میوفتی ولی دستی مانعت میشه .
بر میگردی که ببینی اون شخص کیه
که میبینی پسری با مو های مشکی حالت دار
قد بلند
و چشمای فریب دهنده و
لباس کلاسیک قهوه ای رنگ ش تو رو نگه داشته
بله آن پسر کیم تهیونگ بود
چند دقیقه ای محوه چشمانش میشوی
قلب تو و قلب آن تند میزند
این حس چه حسی است کا شما دو تا رو اسیر خود کرده است؟!
۲.۰k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.