پارت ۲《مثل گذشته》~♡
وارد شرکت بابام شدم
ب.ت:خوش اومدی دخترم
+ممنون
ب.ک:سلام دخترم
+سلام
ب.ک:من جئون کوان هستم
+خوشبختم
_سلام منم جونگکوک هستم
+خوشبختم
ب.ت:بیا بشین
رفتم نشستم
ب.ت:چیزی میخوری؟
+اممم نه قراره با واسه دوستام موچی بخرم بعد خودمم میخورم
ب.ت:خب،خوبه ماهم باید یه چیزی بهت بگیم چون وقتشه بدونی
+اممم میشنوم
ب.ک:خب دخترم ت شغل بابات رو میدونی؟
+اهوممم ۲ تا کمپانی رو مدیریت میکنه
ب.ک:حب نه مث اینکه نمیدونی
+پس چیههه؟
پایان پارت ۲
☆~☆~☆~
شرطاا
۸لایک
۸کامنت
۳فالو
#فیکشن#وانشات#فیک#بی تی اس
ب.ت:خوش اومدی دخترم
+ممنون
ب.ک:سلام دخترم
+سلام
ب.ک:من جئون کوان هستم
+خوشبختم
_سلام منم جونگکوک هستم
+خوشبختم
ب.ت:بیا بشین
رفتم نشستم
ب.ت:چیزی میخوری؟
+اممم نه قراره با واسه دوستام موچی بخرم بعد خودمم میخورم
ب.ت:خب،خوبه ماهم باید یه چیزی بهت بگیم چون وقتشه بدونی
+اممم میشنوم
ب.ک:خب دخترم ت شغل بابات رو میدونی؟
+اهوممم ۲ تا کمپانی رو مدیریت میکنه
ب.ک:حب نه مث اینکه نمیدونی
+پس چیههه؟
پایان پارت ۲
☆~☆~☆~
شرطاا
۸لایک
۸کامنت
۳فالو
#فیکشن#وانشات#فیک#بی تی اس
۱۸.۳k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.