فیک کوک( اعتماد)پارت۲
از زبان ا/ت
عمو هو و لی یان اصرار داشتن برم خونه اونا اما من تنهایی رو تو عمارت پدرم ترجیح میدادم.
منو رسوندن به عمارت عمو هو از ماشینش پیاده شد و کلید گذاشت تو دستم گفت : ا/ت این کلید های عمارته امشب میام تا همه چیز رو بهت توضیح بدم شب منتظرم باش
حرفش رو تایید کردم برگشت که بره بلند گفتم : عمو هو لطفاً لی یان هم بیاد
خندید و گفت : باشه اونم میاد
خداحافظی کردم و رفتن منم رفتم داخل همه چیز مرتب و تمیز بود یه عمارت خواص و شیک که فکر نکنم هیچ جای دنیا همچین عمارتی باشه...
حس کردم یکی داره سمتم قدم بر میداره با ترس برگشتم که با یه زن روبه رو شدم از ترس جیغ خفیفی کشیدم که زن گفت : هششش آروم باشید لطفاً
گفتم : شما کی هستید اینجا چیکار میکنید ؟
گفت : من خدمتکار اینجا هستم خانم کیم
خیالم راحت شد و معذب گفتم : وای منو ببخشید یه لحظه هول کردم I'm sorry
ببخشید رو به انگلیسی گفتم چون من چند سال بود به این لهجه و زبان انگلیسی عادت کرده بودم ممکن بود قاطی کنم
مثل اینکه اونم متوجه همچین چیزی شده بود خندید و گفت : اشکال نداره عادت میکنید
خانم مهربونی به نظر میومد گفت : خانم من اتاقتون رو آماده کردم اولین اتاق تو راه رو طبقه بالا برای شماست
ازش تشکر کردم با وسایلم رفتم طبقه بالا
عمو هو و لی یان اصرار داشتن برم خونه اونا اما من تنهایی رو تو عمارت پدرم ترجیح میدادم.
منو رسوندن به عمارت عمو هو از ماشینش پیاده شد و کلید گذاشت تو دستم گفت : ا/ت این کلید های عمارته امشب میام تا همه چیز رو بهت توضیح بدم شب منتظرم باش
حرفش رو تایید کردم برگشت که بره بلند گفتم : عمو هو لطفاً لی یان هم بیاد
خندید و گفت : باشه اونم میاد
خداحافظی کردم و رفتن منم رفتم داخل همه چیز مرتب و تمیز بود یه عمارت خواص و شیک که فکر نکنم هیچ جای دنیا همچین عمارتی باشه...
حس کردم یکی داره سمتم قدم بر میداره با ترس برگشتم که با یه زن روبه رو شدم از ترس جیغ خفیفی کشیدم که زن گفت : هششش آروم باشید لطفاً
گفتم : شما کی هستید اینجا چیکار میکنید ؟
گفت : من خدمتکار اینجا هستم خانم کیم
خیالم راحت شد و معذب گفتم : وای منو ببخشید یه لحظه هول کردم I'm sorry
ببخشید رو به انگلیسی گفتم چون من چند سال بود به این لهجه و زبان انگلیسی عادت کرده بودم ممکن بود قاطی کنم
مثل اینکه اونم متوجه همچین چیزی شده بود خندید و گفت : اشکال نداره عادت میکنید
خانم مهربونی به نظر میومد گفت : خانم من اتاقتون رو آماده کردم اولین اتاق تو راه رو طبقه بالا برای شماست
ازش تشکر کردم با وسایلم رفتم طبقه بالا
۱۲۷.۹k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.