چندپارتی
چندپارتی درخواستی
part1
نکته:ات دوست دختر جیمینه و عضو هشتمه ات
ات ویو:دوباره با تهیونگ تو خونه تنها شده بودیم بقیه رفته بودن بیرون یه کاری داشتن چون تهیونگ حوصله بیرون رفتن نداشت تو خونه موند منم سرم درد میکرد بخاطر همین نرفتم رفتم پایین که یه لیوان آب با قرص سردرد بخورم تهیونگ رو مبل دراز کشیده بود و سرش به گوشی گرم بود و بهم توجه نکرد راستش دیگه عادت کرده بودم چون از همون اول هم که تو گروه اومده بودم ازم بدش میومد.
داشتم میرفتم تو آشپزخونه انگار داشتم سر میخوردم ولی کابینت رو نگه داشتم نگاه کردم دیدم رو زمین آب ریخته بود
ات:تهیونگ تو آب ریختی؟
تهیونگ:مشکلیه؟
ات:الان سر میخوردم
تهیونگ:خب بخور به من چه
ات:خیلی بدی عو.ضی(این فقط یه چندپارتیه)
تهیونگ از جاش بلند میشه و به سمت ات قدم برمیداره
تهیونگ:جرأت داری یه بار دیگه حرفتو تکرار کن
ات:عو.ضی
تهیونگ ات رو هل میده و ات سرش به میز میخوره
تهیونگ:حالا اگه جرأت داری یه بار دیگه بگو......بگو دیگه(داد)
که متوجه خون میشه که از سر ات داره میاد
تهیونگ:ات....ات....خوبی؟ بلند شو ..... اصلا شوخی خنده داری نیست الان من جواب جیمین رو چی بدم
تهیونگ زنگ میزنه به اورژانس
اورژارنس:سلام چجوری میتونیم بهتون کمک کنیم؟
تهیونگ:یه آمبولانس سریع بفرستین به اینجا..........(آدرسو میگه)
اورژانس:وضعیت بیمار چجوری هست؟
تهیونگ:سرش به میز شیشه ای برخورد کرده و داره از سرش خون میاد
اورژانس:بیمار رو تکون ندید و خونسردی خودتون رو حفظ کنین آمبولانس تا چند دقیقه ی دیگه میرسه
تهیونگ ویو:وای حالا باید چیکار کنم اگه ات چیزیش بشه من جواب جیمین رو چی بدم وای خدا این آمبولانس کی میرسه؟کی به اعضا بگم؟
آمبولانس میاد و ات رو میبرن تهیونگ هم همراه ات میره
تهیونگ ویو:برسیم بیمارستان زنگ میزنم
وقتی رسیدن بیمارستان اعضا هم همون موقع رسیده بودن خونه
part1
نکته:ات دوست دختر جیمینه و عضو هشتمه ات
ات ویو:دوباره با تهیونگ تو خونه تنها شده بودیم بقیه رفته بودن بیرون یه کاری داشتن چون تهیونگ حوصله بیرون رفتن نداشت تو خونه موند منم سرم درد میکرد بخاطر همین نرفتم رفتم پایین که یه لیوان آب با قرص سردرد بخورم تهیونگ رو مبل دراز کشیده بود و سرش به گوشی گرم بود و بهم توجه نکرد راستش دیگه عادت کرده بودم چون از همون اول هم که تو گروه اومده بودم ازم بدش میومد.
داشتم میرفتم تو آشپزخونه انگار داشتم سر میخوردم ولی کابینت رو نگه داشتم نگاه کردم دیدم رو زمین آب ریخته بود
ات:تهیونگ تو آب ریختی؟
تهیونگ:مشکلیه؟
ات:الان سر میخوردم
تهیونگ:خب بخور به من چه
ات:خیلی بدی عو.ضی(این فقط یه چندپارتیه)
تهیونگ از جاش بلند میشه و به سمت ات قدم برمیداره
تهیونگ:جرأت داری یه بار دیگه حرفتو تکرار کن
ات:عو.ضی
تهیونگ ات رو هل میده و ات سرش به میز میخوره
تهیونگ:حالا اگه جرأت داری یه بار دیگه بگو......بگو دیگه(داد)
که متوجه خون میشه که از سر ات داره میاد
تهیونگ:ات....ات....خوبی؟ بلند شو ..... اصلا شوخی خنده داری نیست الان من جواب جیمین رو چی بدم
تهیونگ زنگ میزنه به اورژانس
اورژارنس:سلام چجوری میتونیم بهتون کمک کنیم؟
تهیونگ:یه آمبولانس سریع بفرستین به اینجا..........(آدرسو میگه)
اورژانس:وضعیت بیمار چجوری هست؟
تهیونگ:سرش به میز شیشه ای برخورد کرده و داره از سرش خون میاد
اورژانس:بیمار رو تکون ندید و خونسردی خودتون رو حفظ کنین آمبولانس تا چند دقیقه ی دیگه میرسه
تهیونگ ویو:وای حالا باید چیکار کنم اگه ات چیزیش بشه من جواب جیمین رو چی بدم وای خدا این آمبولانس کی میرسه؟کی به اعضا بگم؟
آمبولانس میاد و ات رو میبرن تهیونگ هم همراه ات میره
تهیونگ ویو:برسیم بیمارستان زنگ میزنم
وقتی رسیدن بیمارستان اعضا هم همون موقع رسیده بودن خونه
۱۲.۸k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.