سناریو وقتی دعواتون میشه p1

سناریو وقتی دعواتون میشه
نامجون : قهری ؟
ا/ت: (سکوت)
نامجون : ببخشید کوچولو میخوای بریم بیرون یکم حالت بهتر بشه
ا/ت: باشه ولی باید برام بستنی و شکلات و ابنبات و انرژی زا و پاستیل و توت فرنگی و مرغ سوخاری و ..
نامجون : هی هی دختر داری زیاده روی میکنیاا (با خنده)
ا/ت : خیلی خب فقط بستنی میخوام … نامی دوست دارم
نامجون: منم همینطور ( همدیگه رو محکم بغل میکنن و نامجون لپ ا/ت رو میبوسه)


جین : یااااا چرا جدیدا اینقدر بی جنبه شدی من فقط باهات شوخی کردم
ا/ت : ولی من ترسیدم ( بغض)
جین : ببخشید ( ا/ت رو بغل میکنه )
ا/ت : باید برام رامیون درست کنی تا ببخشمت
جین : چرا برای ا/تم درست نکنم 😉😗
ا/ت : مرسییی عاشقتممم 🥹


یونگی : ا/ت ببخشید اگه ترسیدی میشه اشتی کنی 🥺
ا/ت: نه …. اممم ..شاید …باشه باهات اشتی میکنم ولی یه شرط داره
یونگی : چه شرطی ؟
ا/ت : باید تمام نارنگی هات رو بدی به من
یونگی : باشه حالا بوسم کن
ا/ت: چی!
یونگی : گفتم بوسم کن مگه نمیتونی دوست پسرتو ببوسی ( لباشو غنچه میکنه)
ا/ت: میبوستش ولی وقتی جدا میشه یونگی گردنشو میگیره و دوباره محکم تر میبوستش
یونگی : بریم بخوابیم ؟
ا/ت: باشه بریم