بغلت آرامش داره پارت ۱
بغلت آرامش داره پارت ۱
ویو ا/ت
الان ساعت ۱۰ صبحه ۲ساعته فقط دارم به دعوای دیشب من و بابام فکر میکنم.
فلش بک به دیشب:
ب.ا(بابای ا/ت): ا/ت یه لحظه میای اینجا کارت دارم
ا/ت :بله بابا
ب.ا : ا/ت تو باید از این خونه بری بیرون
ا/ت : چی برای چی مگه من چیکار کردم؟؟
ب.ا: تو کاری نکردی من به مامان گفتم اگه بچمون دختر شد باید توی سن ۲۴سالگی بره بیرن جچون اگه ازدواجم کنه نسل من ادامه پیدا نمیکه
ا/ت :(همینطور که داشت خرف میزد انگار لب پرتگاه بودم اون بابای من نیست اون کسیه که باعث شد غرورم بشکنه برای همین داد زدم ) عوضی تو منو بخاطر خودم دوست نداری همه ی شما ها به فکر نسلتون هستین تو اون بابای عوضیت واقعا .. (با سوزشی رو صورتم حرفم قطع شد اون منو زد همون بابایی که میگفت اگه کسی تو رو بزنه من از زندگی محوش میکنم حالا خودش منو زد )
ب.ا : دختره ی چش سفیددددد (با داد گفت)سر من داد میکشی برو خدا رو شکر کن که میزارم فردا صبح از خونم بری بیرون
پایان فلش بک
ویو ا/ت :
اصن واسم مهم نبود میرم پی زندگیه خودم سریع رفتم پایین مامانم رو بغل کردم باهاش حرف زدم رفتم تو اتاقم سریع دوش گرفتم اماده شدم وسایلم رو برداشتم سوار فراری مشکیم شدم و رفتم کافه
ویو جونگ کوک:
دلم میخواد برم کافه اونجا صبحون بخورم (رفتم حموم حاضر شدم که برم، سوار لامبورگینی مشکیم شدم) وقتی رفتم توی کافه یه دختر خوشگل دیدم ...
استایل و ماشیناشون رو میزارم
ویو ا/ت
الان ساعت ۱۰ صبحه ۲ساعته فقط دارم به دعوای دیشب من و بابام فکر میکنم.
فلش بک به دیشب:
ب.ا(بابای ا/ت): ا/ت یه لحظه میای اینجا کارت دارم
ا/ت :بله بابا
ب.ا : ا/ت تو باید از این خونه بری بیرون
ا/ت : چی برای چی مگه من چیکار کردم؟؟
ب.ا: تو کاری نکردی من به مامان گفتم اگه بچمون دختر شد باید توی سن ۲۴سالگی بره بیرن جچون اگه ازدواجم کنه نسل من ادامه پیدا نمیکه
ا/ت :(همینطور که داشت خرف میزد انگار لب پرتگاه بودم اون بابای من نیست اون کسیه که باعث شد غرورم بشکنه برای همین داد زدم ) عوضی تو منو بخاطر خودم دوست نداری همه ی شما ها به فکر نسلتون هستین تو اون بابای عوضیت واقعا .. (با سوزشی رو صورتم حرفم قطع شد اون منو زد همون بابایی که میگفت اگه کسی تو رو بزنه من از زندگی محوش میکنم حالا خودش منو زد )
ب.ا : دختره ی چش سفیددددد (با داد گفت)سر من داد میکشی برو خدا رو شکر کن که میزارم فردا صبح از خونم بری بیرون
پایان فلش بک
ویو ا/ت :
اصن واسم مهم نبود میرم پی زندگیه خودم سریع رفتم پایین مامانم رو بغل کردم باهاش حرف زدم رفتم تو اتاقم سریع دوش گرفتم اماده شدم وسایلم رو برداشتم سوار فراری مشکیم شدم و رفتم کافه
ویو جونگ کوک:
دلم میخواد برم کافه اونجا صبحون بخورم (رفتم حموم حاضر شدم که برم، سوار لامبورگینی مشکیم شدم) وقتی رفتم توی کافه یه دختر خوشگل دیدم ...
استایل و ماشیناشون رو میزارم
۷۱۶
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.