پارت ۹۷ Blood moon
پارت ۹۷ Blood moon
جونگکوک که اومد با در بسته مواجه شد
کوک: در چرا باز نمیشه؟
ا/ت:چون قفله عزیزم
کوک:بیا بازش کن میخوام بخوابم
ا/ت:نوچ نمیشه برو سرجات بخواب
کوک:ا/تتتتتتتتتت
ا/ت:خوابم میاد شب بخیر
اونم بعد اینکه دید فایده ای نداره راشو کشیدو
رفت سمت اتاق خودش
لبخندی زدم و خوابیدم
صبح سرحال بلند شدم و رفتم پایین
جونگکوک داشت صبحونه میخورد
ا/ت:سلام صبح بخیر
اخمی کردو جوابمو نداد
لبخندی زدم فهمیدم به خاطر دیشب باهام قهر کرده
رفتم از پشت بغلش کردم و گفتم
ا/ت:پسر کوچولوم باهام قهره
بازم جوابمو نداد
رفتم رو پاش نشستم و گفتم
ا/ت: چرا اخم کردی
کوک:پاشو از رو پام
ا/ت:نمیخوام راحتم
کوک:پاشو حوصله ندارم
پاشدم رفتم روبه روش نشستم
دستمو گذاشتم رو شکمم و گفتم
ا/ت:چی مامانی؟ولش کن این بابای اخموت و معلوم نیست چشه احتمالا این سگه گازش گرفته،حالا که قهر کرده مام باهاش قهر میکنیم
جونگکوک که اومد با در بسته مواجه شد
کوک: در چرا باز نمیشه؟
ا/ت:چون قفله عزیزم
کوک:بیا بازش کن میخوام بخوابم
ا/ت:نوچ نمیشه برو سرجات بخواب
کوک:ا/تتتتتتتتتت
ا/ت:خوابم میاد شب بخیر
اونم بعد اینکه دید فایده ای نداره راشو کشیدو
رفت سمت اتاق خودش
لبخندی زدم و خوابیدم
صبح سرحال بلند شدم و رفتم پایین
جونگکوک داشت صبحونه میخورد
ا/ت:سلام صبح بخیر
اخمی کردو جوابمو نداد
لبخندی زدم فهمیدم به خاطر دیشب باهام قهر کرده
رفتم از پشت بغلش کردم و گفتم
ا/ت:پسر کوچولوم باهام قهره
بازم جوابمو نداد
رفتم رو پاش نشستم و گفتم
ا/ت: چرا اخم کردی
کوک:پاشو از رو پام
ا/ت:نمیخوام راحتم
کوک:پاشو حوصله ندارم
پاشدم رفتم روبه روش نشستم
دستمو گذاشتم رو شکمم و گفتم
ا/ت:چی مامانی؟ولش کن این بابای اخموت و معلوم نیست چشه احتمالا این سگه گازش گرفته،حالا که قهر کرده مام باهاش قهر میکنیم
۱۰.۰k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.