اولین دیدار پارت ۱ فصل ۲
سلام بچه ها گفتم یه تغییری روی کاور و فیک ایجاد کنم
زمان داستان: ۸ سال بعد الان همه ۱۶ سالشونه و با جیسو شروع میکنیم
ویو جیسو
من و جنی بعد از اینکه نامه رو دیدیم رفتیم پیش مادر و پدرمون برای رضایت و تائید رفتن به هاگوارتز
مادر : آره برید
پدر : چرا که نه حتما برید
منو جنی خوشحال شدیم و باهم بپر بپر کردیم
یه راست رفتیم توی اتاقمون
جیسو : جنی اینو ببرم بنظرت؟
جنی : آره ببرش اگه میخوای
جیسو : خیلی هم عالی تو بهترین خواهر دنیایی
جنی : تو هم همینطور جیسو اونی
♡♡♡
من و جنی رفتیم و لباس فرممون رو خریدیم و وارد یه جایی شدیم که جادواموزا قبل از اینکه سوار قطار بشن اونجا برن که به کاراشون رسیدگی کنن میشه گفت اونجا شبیه به سالن انتظار بود
اونجا من جی هیون و هرماینی و ا/ت و رزی و لیسا رو دیدم اولش ما رو ندیدن ولی جی هیون تا چشمش به ما خورد دست تکون داد و همه به سمت ما دوئیدن همه همو بغل کردیم .
ا/ت : بیاید بریم توی کافه
جی هیون : تو همیشه گشنه اته
ا/ت : چیکار کنم دست خودم نیست
جی هیون : 😂😂 باشه بیاید بریم
تا پارت بعدی فعلا
زمان داستان: ۸ سال بعد الان همه ۱۶ سالشونه و با جیسو شروع میکنیم
ویو جیسو
من و جنی بعد از اینکه نامه رو دیدیم رفتیم پیش مادر و پدرمون برای رضایت و تائید رفتن به هاگوارتز
مادر : آره برید
پدر : چرا که نه حتما برید
منو جنی خوشحال شدیم و باهم بپر بپر کردیم
یه راست رفتیم توی اتاقمون
جیسو : جنی اینو ببرم بنظرت؟
جنی : آره ببرش اگه میخوای
جیسو : خیلی هم عالی تو بهترین خواهر دنیایی
جنی : تو هم همینطور جیسو اونی
♡♡♡
من و جنی رفتیم و لباس فرممون رو خریدیم و وارد یه جایی شدیم که جادواموزا قبل از اینکه سوار قطار بشن اونجا برن که به کاراشون رسیدگی کنن میشه گفت اونجا شبیه به سالن انتظار بود
اونجا من جی هیون و هرماینی و ا/ت و رزی و لیسا رو دیدم اولش ما رو ندیدن ولی جی هیون تا چشمش به ما خورد دست تکون داد و همه به سمت ما دوئیدن همه همو بغل کردیم .
ا/ت : بیاید بریم توی کافه
جی هیون : تو همیشه گشنه اته
ا/ت : چیکار کنم دست خودم نیست
جی هیون : 😂😂 باشه بیاید بریم
تا پارت بعدی فعلا
۲.۲k
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.