خون آشامی که عاشقش شدم پارت ۴
ویو ا/ت & اون و تهیونگ باهم صحبت می کردن که اون مرد دوباره به گرگینه تبدیل شده و اون به بقیه گرگینه گفت که ما رو بگیرن به سمت تهیونگ حمله کرد مشغول مبارزه شدن و تهیونگ بقیه گرگینه ها به طرف ما اومدن که ما فرار کردیم همین طور که داشتیم می دویدیم یهو یه فکری به ذهنم رسید تفنگ از جیب کت ام در آوردم نزدیک یک درخت بزرگ شدیم به بقیه گفتم وایسین وقتی که گرگینه بهمون رسیدن من تفنگ تو دستم بالا گرفتم و شروع کردم ماشه کشیدم و گفتم اگه یکی تون بیاد جلو شلیک می کنم بعد اونا رفتن دستم آوردم پایین ^ آفرین ا/ت واقعا دمت گرم
ویو تهیونگ # همین طور که من با چانگ هو درگیر بودیم اون گفت': این دفعه رو شانس آوردی اما دفعه بعد می یام اون و بقیه گرگینه ها رفتن نگران ا/ت شدم سریع از طریق بوی خون اش رفتم دنبالش که پیدا شون کردم
ویو ا/ت & زخم روی زانوم خیلی می سوخت درد می کرد بعد چند دقیقه تهیونگ اومد می خواستم برم سمتش که سرم گیج رفت چشام سیاهی رفت
ویو تهیونگ وقتی رسیدیم دیدم ا/ت بیهوش شد با نگرانی رفتم سمتش اون سه تا دختر که دوست ا/ت بودن هم رفتن پیشش
#ا/ت .. ا/ت ...
چند بار صداش زدم بیدار نشد یکی از دخترا
~باید ببریمش بیمارستان
^ولی چطوری ما حتی نمی دونیم چطوری باید از این محدوده خارج بشیم ؟
#من می دونم فقط دنبالم بیان بهم اعتماد کنید
ا/ت به حالت استایل بغل گرفتم رفتیم راه خارج از محدوده مرگ می دونستم و بعد رسیدیم به ماشین کوک سوار شدیم حرکت کردیم تونستیم یه بیمارستان از نزدیک پیدا کنیم ا/ت گرفتم رفتم پیش یکی از دکترها
#دکتر لطفا می شه کمک کنید حال ایشون خیلی بد
دکتر:چشم
و بعدش ا/ت بردن و ما منتظر موندیم
ویو از زبان یونجی
بعد از اینکه ا/ت بردن ما تو بخش انتظار موندیم و یوون خیلی نگران ا/ت و همین طور ناراحت بود
هونا سعی می کرد آرامش کنه
^امید دارم حال ا/ت خوب بشه؟ اگه نشه؟
~ نگران نباش ا/ت دختر قوی مطمئنم حالش خوب می شه
و به رفتار این پسر یکم شک داشتم به احتمال زیاد ممکنه خون آشام باشه و ا/ت می شناسه یعنی با ا/ت چه نسبتی داره ؟برای همین می خواستم ازش بپرسم
€ ببخشید شما با ا/ت چه نسبتی دارید؟
# من و ا/ت باهم دیگه همکار هستیم
که دکتر اومد
#حالش الان چطوره؟
شرط پارت بعد
۲۵ نظر
۲۰ لایک
ویو تهیونگ # همین طور که من با چانگ هو درگیر بودیم اون گفت': این دفعه رو شانس آوردی اما دفعه بعد می یام اون و بقیه گرگینه ها رفتن نگران ا/ت شدم سریع از طریق بوی خون اش رفتم دنبالش که پیدا شون کردم
ویو ا/ت & زخم روی زانوم خیلی می سوخت درد می کرد بعد چند دقیقه تهیونگ اومد می خواستم برم سمتش که سرم گیج رفت چشام سیاهی رفت
ویو تهیونگ وقتی رسیدیم دیدم ا/ت بیهوش شد با نگرانی رفتم سمتش اون سه تا دختر که دوست ا/ت بودن هم رفتن پیشش
#ا/ت .. ا/ت ...
چند بار صداش زدم بیدار نشد یکی از دخترا
~باید ببریمش بیمارستان
^ولی چطوری ما حتی نمی دونیم چطوری باید از این محدوده خارج بشیم ؟
#من می دونم فقط دنبالم بیان بهم اعتماد کنید
ا/ت به حالت استایل بغل گرفتم رفتیم راه خارج از محدوده مرگ می دونستم و بعد رسیدیم به ماشین کوک سوار شدیم حرکت کردیم تونستیم یه بیمارستان از نزدیک پیدا کنیم ا/ت گرفتم رفتم پیش یکی از دکترها
#دکتر لطفا می شه کمک کنید حال ایشون خیلی بد
دکتر:چشم
و بعدش ا/ت بردن و ما منتظر موندیم
ویو از زبان یونجی
بعد از اینکه ا/ت بردن ما تو بخش انتظار موندیم و یوون خیلی نگران ا/ت و همین طور ناراحت بود
هونا سعی می کرد آرامش کنه
^امید دارم حال ا/ت خوب بشه؟ اگه نشه؟
~ نگران نباش ا/ت دختر قوی مطمئنم حالش خوب می شه
و به رفتار این پسر یکم شک داشتم به احتمال زیاد ممکنه خون آشام باشه و ا/ت می شناسه یعنی با ا/ت چه نسبتی داره ؟برای همین می خواستم ازش بپرسم
€ ببخشید شما با ا/ت چه نسبتی دارید؟
# من و ا/ت باهم دیگه همکار هستیم
که دکتر اومد
#حالش الان چطوره؟
شرط پارت بعد
۲۵ نظر
۲۰ لایک
۹۹.۵k
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.