اوتاکو های خوشبخت ۱۲
اوتاکو های خوشبخت ۱۲
کانو ویو
*ریییینگ ریییینگ*
وااای کیه این اول صبحی زنگ میزنههههههههه اه
کانو:موشی موش...شما؟هاااا؟بله بله ببخشید قربان همین الان راه میوفتیم
آخ آساااا بدووووو بریییم
*و کانو زنگ زد آسا و...*
آسا:هاه...هاه کانو...باورت نمیش...
کانو:کیفو بگیر بدوووو بریم فقططططط
آسا:بریم بریم
مایکی ویو
وای خدای من...باورم نمیشه یه دخترچقدر میتونه خوشگل و کیوت باشه؟فک...فک کنم عاشقش شدم.اگه شمارشو میگرفتم خیلی خوب میشد...هاه حیف شد
دراکن:ناندایو مایکی؟تو فکری
مایکی:عاشق شدم کن چین
دراکن:ها؟
مایکی:عاشق شدم عاشق
دراکن:(پاره شدن از خنده)
مایکی:اوی!جوک مگه گفتم!
دراکن:عاشق کی شدی حالا؟
مایکی:همین دختره که نجاتشش دادیم..اوی کن چین...گفتی قبلا دیدیش...بگو،بگو چطور بود چجور دختری بود؟
دراکن:خب تکواندو کاره و به تاکمیچی و ما کمک کرد تا کیوماسا رو شکست بدیم...کارشم خوب بود
مایکی: پس تکواندو کارهههههه...تکواندو بیشتر لگد دارهههه..چقدر بهم میایممممم
داراکن:دیشب با اما زیاد صحبت کرد..یه دوستم داشت که ظاهرن دیشب تو فستیوال همراه چیفویو بوده..فکر کنم اما شمارشون رو گرفت
مایکی:پیش به سوی اما و فراتر از انننن
*وقتی رفتن خونه*
مایکی:امااااااااااااااااااا بدو بیا اینجااااا
اما:ههههه...ناندههههه مایکیییییییی...دراکن...تو اینجا چیکار میکنی؟
دراکن:داداشتو جمع کن
مایکی:هی اما،اون دختره که اسمش آساس شمارشو داری؟
اما:آسا؟آاااااا آسااااا رفیق جدیدمهههه
مایکی:شمارشو داری؟
اما:آره شمارشو...صبر کن ببینم..برا چی میخوایییی؟
مایکی:عاممممم همینطوری
دراکن:عاشقش شده
مایکی:عوی
اما:(پاره شدن از خنده)کی فکرشو میکرد تو عاشق بشی؟
ویو آسا
رسیدیم به کافه..ودف..اینجا چقدر اشناست..
آسا :کانو اشنا نیست
کانو:شبیه همون کافه هس که مایکی اما رو واسه تولدش اورده بود
آسا:هیییییی راس میگیییی
کانو:چه ذوقی کرد
صاب کافه(زنه):بچههه هااااا بدویینننن..کانو چان ،آسا چان،پیش بندادون رو ببندین کلی از کارا عقبیم(خوشحال)
کانو:خانم چیزی شده خیلی خوشحالین
خانم:دخترم بوچی امثال ۱۳ سالش میشه
آسا:واو مبارکه
بهو از اون پشت یه دختره مو صورتی با قد تقریبا تا شون اینا و رژ قرمز یه لباس که شونه هاش و ترقوه خلاصه میشه گفت باز امد برون
بوچی(همین دختره):مامی..کلفتا امدن
آسا و کانو:تولدت مبارک
بوچی:نیازی نیست شما به من تبریک بگین..برده های بی خاصیت(با عشوه)
کانو ویو
*ریییینگ ریییینگ*
وااای کیه این اول صبحی زنگ میزنههههههههه اه
کانو:موشی موش...شما؟هاااا؟بله بله ببخشید قربان همین الان راه میوفتیم
آخ آساااا بدووووو بریییم
*و کانو زنگ زد آسا و...*
آسا:هاه...هاه کانو...باورت نمیش...
کانو:کیفو بگیر بدوووو بریم فقططططط
آسا:بریم بریم
مایکی ویو
وای خدای من...باورم نمیشه یه دخترچقدر میتونه خوشگل و کیوت باشه؟فک...فک کنم عاشقش شدم.اگه شمارشو میگرفتم خیلی خوب میشد...هاه حیف شد
دراکن:ناندایو مایکی؟تو فکری
مایکی:عاشق شدم کن چین
دراکن:ها؟
مایکی:عاشق شدم عاشق
دراکن:(پاره شدن از خنده)
مایکی:اوی!جوک مگه گفتم!
دراکن:عاشق کی شدی حالا؟
مایکی:همین دختره که نجاتشش دادیم..اوی کن چین...گفتی قبلا دیدیش...بگو،بگو چطور بود چجور دختری بود؟
دراکن:خب تکواندو کاره و به تاکمیچی و ما کمک کرد تا کیوماسا رو شکست بدیم...کارشم خوب بود
مایکی: پس تکواندو کارهههههه...تکواندو بیشتر لگد دارهههه..چقدر بهم میایممممم
داراکن:دیشب با اما زیاد صحبت کرد..یه دوستم داشت که ظاهرن دیشب تو فستیوال همراه چیفویو بوده..فکر کنم اما شمارشون رو گرفت
مایکی:پیش به سوی اما و فراتر از انننن
*وقتی رفتن خونه*
مایکی:امااااااااااااااااااا بدو بیا اینجااااا
اما:ههههه...ناندههههه مایکیییییییی...دراکن...تو اینجا چیکار میکنی؟
دراکن:داداشتو جمع کن
مایکی:هی اما،اون دختره که اسمش آساس شمارشو داری؟
اما:آسا؟آاااااا آسااااا رفیق جدیدمهههه
مایکی:شمارشو داری؟
اما:آره شمارشو...صبر کن ببینم..برا چی میخوایییی؟
مایکی:عاممممم همینطوری
دراکن:عاشقش شده
مایکی:عوی
اما:(پاره شدن از خنده)کی فکرشو میکرد تو عاشق بشی؟
ویو آسا
رسیدیم به کافه..ودف..اینجا چقدر اشناست..
آسا :کانو اشنا نیست
کانو:شبیه همون کافه هس که مایکی اما رو واسه تولدش اورده بود
آسا:هیییییی راس میگیییی
کانو:چه ذوقی کرد
صاب کافه(زنه):بچههه هااااا بدویینننن..کانو چان ،آسا چان،پیش بندادون رو ببندین کلی از کارا عقبیم(خوشحال)
کانو:خانم چیزی شده خیلی خوشحالین
خانم:دخترم بوچی امثال ۱۳ سالش میشه
آسا:واو مبارکه
بهو از اون پشت یه دختره مو صورتی با قد تقریبا تا شون اینا و رژ قرمز یه لباس که شونه هاش و ترقوه خلاصه میشه گفت باز امد برون
بوچی(همین دختره):مامی..کلفتا امدن
آسا و کانو:تولدت مبارک
بوچی:نیازی نیست شما به من تبریک بگین..برده های بی خاصیت(با عشوه)
۲.۳k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.