وقتی داشتم آهنگ گوش میدادم بخش دوم part 3
ا/ت:
جیمین بهم دست دکون داد رفتم پیشش.
ا/ت: سلام جیمین
جیمین : سلام ا/ت
ا/ت: قرار بود درمورد اون موضوعی که داشتی تو دستشویی گریه میکردی صحبت کنیم
جیمین : ببین ا/ت
ا/ت:
جیمین تا اومد چیزی بگه فروشنده حواسمون و پرت
کرد.
فروشنده کافه : چی میل دارین ؟
جیمین : ا/ت چی میخوری ؟
ا/ت : هرچی که تو خواستی .
جیمین : دو تا قهوه لطفا .
فروشنده : چشم ، ولی اگه میشه میتونم یه سوال
بپرسم ؟
ا/ت: بپرس .
فروشنده : چرا همسر جونگ کوک با جیمین اومده بیرون ؟
ا/ت:
جیمین باخنده گفت .
جیمین : اگه یک کلمه به جونگ کوک چیزی بگی
کلت و میکنم . اینم جواب سوالت
جیمین :
دلم میخواست فروشنده رو بزنم چون اصلا حال
روحیم خوب نبود. ا/ت هم وقتی حرف من و شنید
خنده ریزی کرد .
ا/ت: جیمین شروع کن ، بگو !
جیمین : " اشک ریزان " ببین ا/ت اولین روزی که
من تورو دیدم فکر میکردم که تو مال من میشی
با نگاه اول یک دل نه صد دل عاشقت شدم .
ا/ت: " تعجب " 😯
جیمین : تا اینکه جونگ کوک به تو پیشنهاد از دواج
داد . دلم خیلی شکست ولی از جونگ کوک اصبانی نشدم .
ا/ت: مگه قبل از اینکه جونگ کوک به من پیشنهاد
ازدواج بده با شما صحبت نکرد ؟
جیمین : چرا ، ولی من اون روز آمادگی نداشتم .
ا/ت:
جیمین خیلی ناراحت بود و فقط اشک می ریخت
دستش رو گذاشت رو سرش و بلند گریه کرد .
من دستشو گرفتم و گفتم
ا/ت: جیمین من دیگه همسر جونگ کوکم ولی من فقط جونگ کوک و دوست ندارم کل اعضا رو دوست دارم .
جیمین : " لبخند ریز " متاسفم که الکی کشوندمت اینجا .
ا/ت: نه خوشحال شدم که اومدم . جیمین تو دوست داری ازدواج کنی ؟
جیمین : آره ولی فقط تورو دوست دارم پس هیچ
وقت نمیتونم ازدواج کنم .
ا/ت: این حرف و نزن من یکی رو میشناسم که برات
میمیره .
جیمین : آخه هیچکی خوشگل تر از تو نیست !.
ا/ت: نه بابا اون خوشگل تر از منه باید ببینیش .
جیمین : باشه میبینمش ولی ازت یه درخواست دارم.
ا/ت : چه درخواستی ؟.......
جیمین بهم دست دکون داد رفتم پیشش.
ا/ت: سلام جیمین
جیمین : سلام ا/ت
ا/ت: قرار بود درمورد اون موضوعی که داشتی تو دستشویی گریه میکردی صحبت کنیم
جیمین : ببین ا/ت
ا/ت:
جیمین تا اومد چیزی بگه فروشنده حواسمون و پرت
کرد.
فروشنده کافه : چی میل دارین ؟
جیمین : ا/ت چی میخوری ؟
ا/ت : هرچی که تو خواستی .
جیمین : دو تا قهوه لطفا .
فروشنده : چشم ، ولی اگه میشه میتونم یه سوال
بپرسم ؟
ا/ت: بپرس .
فروشنده : چرا همسر جونگ کوک با جیمین اومده بیرون ؟
ا/ت:
جیمین باخنده گفت .
جیمین : اگه یک کلمه به جونگ کوک چیزی بگی
کلت و میکنم . اینم جواب سوالت
جیمین :
دلم میخواست فروشنده رو بزنم چون اصلا حال
روحیم خوب نبود. ا/ت هم وقتی حرف من و شنید
خنده ریزی کرد .
ا/ت: جیمین شروع کن ، بگو !
جیمین : " اشک ریزان " ببین ا/ت اولین روزی که
من تورو دیدم فکر میکردم که تو مال من میشی
با نگاه اول یک دل نه صد دل عاشقت شدم .
ا/ت: " تعجب " 😯
جیمین : تا اینکه جونگ کوک به تو پیشنهاد از دواج
داد . دلم خیلی شکست ولی از جونگ کوک اصبانی نشدم .
ا/ت: مگه قبل از اینکه جونگ کوک به من پیشنهاد
ازدواج بده با شما صحبت نکرد ؟
جیمین : چرا ، ولی من اون روز آمادگی نداشتم .
ا/ت:
جیمین خیلی ناراحت بود و فقط اشک می ریخت
دستش رو گذاشت رو سرش و بلند گریه کرد .
من دستشو گرفتم و گفتم
ا/ت: جیمین من دیگه همسر جونگ کوکم ولی من فقط جونگ کوک و دوست ندارم کل اعضا رو دوست دارم .
جیمین : " لبخند ریز " متاسفم که الکی کشوندمت اینجا .
ا/ت: نه خوشحال شدم که اومدم . جیمین تو دوست داری ازدواج کنی ؟
جیمین : آره ولی فقط تورو دوست دارم پس هیچ
وقت نمیتونم ازدواج کنم .
ا/ت: این حرف و نزن من یکی رو میشناسم که برات
میمیره .
جیمین : آخه هیچکی خوشگل تر از تو نیست !.
ا/ت: نه بابا اون خوشگل تر از منه باید ببینیش .
جیمین : باشه میبینمش ولی ازت یه درخواست دارم.
ا/ت : چه درخواستی ؟.......
۷۷.۵k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.