می خواهم کودک باشم!
می خواهم کودک باشم!
می خواهم به دورانی برگردم که از بی انصافیِ دنیا سر در نمی آوردم.
روزهایِ خوبی که امنیتِ جهان، میانِ آغوشِ مادرم بود و تمامِ آرزویم تویِ دستانِ مردانه ی پدرم جا می شد.
که کم آوردنِ من، نشانه ی ضعف و ناتوانی ام نبود و نیازی نداشتم در نهایتِ بغض و خستگی، ادایِ آدم هایِ شاد و قوی را در بیاورم.
هرکجا خسته می شدم، بدونِ هیچ ملاحظه ای می نشستم و از تهِ دلم اشک می ریختم.
زمانی که بغض هایم خریدار داشت و همیشه دستِ نوازشی، داوطلبانه اشک های کودکانه ام را پاک می کرد.
سخت است در زمانه ای که همه جا درسِ گرگ بودن می دهند، بد شدن را بلد نباشی،
که با تمامِ وجودت بخواهی خوب باشی و مهربانی ات را خرجِ آدم های نامهربانِ حوالی ات کنی...
سخت است وقتی همه به منطق و بی تفاوتیِ شان می نازند، پر از احساساتِ ساده ی کودکانه باشی.
در روزگاری که برایِ داشتنِ یک زندگیِ خوب؛
لازم است گاهی اوقات؛ بی احساس و بی رحم و بد باشی!
.
👤 #نرگس_صرافیان_طوفان
می خواهم به دورانی برگردم که از بی انصافیِ دنیا سر در نمی آوردم.
روزهایِ خوبی که امنیتِ جهان، میانِ آغوشِ مادرم بود و تمامِ آرزویم تویِ دستانِ مردانه ی پدرم جا می شد.
که کم آوردنِ من، نشانه ی ضعف و ناتوانی ام نبود و نیازی نداشتم در نهایتِ بغض و خستگی، ادایِ آدم هایِ شاد و قوی را در بیاورم.
هرکجا خسته می شدم، بدونِ هیچ ملاحظه ای می نشستم و از تهِ دلم اشک می ریختم.
زمانی که بغض هایم خریدار داشت و همیشه دستِ نوازشی، داوطلبانه اشک های کودکانه ام را پاک می کرد.
سخت است در زمانه ای که همه جا درسِ گرگ بودن می دهند، بد شدن را بلد نباشی،
که با تمامِ وجودت بخواهی خوب باشی و مهربانی ات را خرجِ آدم های نامهربانِ حوالی ات کنی...
سخت است وقتی همه به منطق و بی تفاوتیِ شان می نازند، پر از احساساتِ ساده ی کودکانه باشی.
در روزگاری که برایِ داشتنِ یک زندگیِ خوب؛
لازم است گاهی اوقات؛ بی احساس و بی رحم و بد باشی!
.
👤 #نرگس_صرافیان_طوفان
۷.۰k
۲۰ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.