من یه زندگی عالی دارم پارت۳
روبی داشت با گوشیش ور میرفت که تسوکی اومد
روبی:اوهایوووووو
تسوکی:اوهایو
روبی:بریم؟؟؟
تسوکی:بریم
((بعد از مدرسه))
(گشادیم میاد بنویسم😂)
روبی لباسش رو عوض کرد و رفت سمت ورزشگاه
در رو که باز کرد دید هیناتا و کاگیاما دوباره دارن دعوا میکنن
با عصبانیت تمام رفت پیششون و با زد تو سر جفتشون
تسوکی و یاماگوچی داشتن میخندیدن
روبی:خنده داره؟؟؟
یاماگوچی:ن..نه
روبی:پس چرا میخندی؟؟؟
یاماگوچی:ب..ببخشید
مربی اوکای:بچه ها دعوا نکنید
که یهو نیشینویا اومد
نویا:روبیییییییییی😍😍
روبی:درد
نویا میخواست بپره بغل روبی که روبی رفت کنار و نوبت با سر خورد تو دیوار
روبی:اممم...حالت خوبه؟؟؟
نویا:تا تو یکی از منجیر های تیم هستی من عالیم عشقم
روبی:خب،حالا به جای خود شیرینی پاشو سرت رو پانسمان کنیم تاکدا سنسهههههه
تاکدا:بله؟
روبی:میتونی سر نویا رو پانسمان کنی؟؟؟
تاکدا:اومم...آره الان میام
روبی:ممنون😊
تاکدا:خواهش میکنم😳🙂
بعد اومد و سر نویا رو پانسمان کرد
نویا:ممنون
تاکدا:خواهش
نویا:روبیییییییی
روبی:یه بار دیگه سروصدا کنی یه جور میزنمت که صدا کلاغ بدی
نویا:باش ببخشید
روبی:آفرین
تسوکی:خوبه به حرفت گوش میده
روبی:آره
شیمیزو:فکر کنم اگه من از این مدرسه برم تو خوب بتونی تیم رو هدایت کنی
روبی:ممنون😊
شیمیزو:ولی باید یه نفر دیگه رو هم پیدا کنم چون کنترل کردن اینا واقعا سخته
روبی:آره واقعا سخته
مربی اوکای:بچه ها بیاید به دوتا تیم مختلف تقسیم میشید و مسابقه میدید
بچه ها:چشم
اینم از پارت۳
روبی:اوهایوووووو
تسوکی:اوهایو
روبی:بریم؟؟؟
تسوکی:بریم
((بعد از مدرسه))
(گشادیم میاد بنویسم😂)
روبی لباسش رو عوض کرد و رفت سمت ورزشگاه
در رو که باز کرد دید هیناتا و کاگیاما دوباره دارن دعوا میکنن
با عصبانیت تمام رفت پیششون و با زد تو سر جفتشون
تسوکی و یاماگوچی داشتن میخندیدن
روبی:خنده داره؟؟؟
یاماگوچی:ن..نه
روبی:پس چرا میخندی؟؟؟
یاماگوچی:ب..ببخشید
مربی اوکای:بچه ها دعوا نکنید
که یهو نیشینویا اومد
نویا:روبیییییییییی😍😍
روبی:درد
نویا میخواست بپره بغل روبی که روبی رفت کنار و نوبت با سر خورد تو دیوار
روبی:اممم...حالت خوبه؟؟؟
نویا:تا تو یکی از منجیر های تیم هستی من عالیم عشقم
روبی:خب،حالا به جای خود شیرینی پاشو سرت رو پانسمان کنیم تاکدا سنسهههههه
تاکدا:بله؟
روبی:میتونی سر نویا رو پانسمان کنی؟؟؟
تاکدا:اومم...آره الان میام
روبی:ممنون😊
تاکدا:خواهش میکنم😳🙂
بعد اومد و سر نویا رو پانسمان کرد
نویا:ممنون
تاکدا:خواهش
نویا:روبیییییییی
روبی:یه بار دیگه سروصدا کنی یه جور میزنمت که صدا کلاغ بدی
نویا:باش ببخشید
روبی:آفرین
تسوکی:خوبه به حرفت گوش میده
روبی:آره
شیمیزو:فکر کنم اگه من از این مدرسه برم تو خوب بتونی تیم رو هدایت کنی
روبی:ممنون😊
شیمیزو:ولی باید یه نفر دیگه رو هم پیدا کنم چون کنترل کردن اینا واقعا سخته
روبی:آره واقعا سخته
مربی اوکای:بچه ها بیاید به دوتا تیم مختلف تقسیم میشید و مسابقه میدید
بچه ها:چشم
اینم از پارت۳
۲۱۰
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.